🌱#فرشته
لینک قسمت اول 👇
https://t.me/tabibe_hazegh/34762
#قسمت_شصتونه
با کشیدن هورایی بلند خود را دراغوش کیارش رها میکند ودستانش را دور گردنش گره میزند قصد بوسیدنش را میکند که با باز شدن در به سرعت از اغوشش بیرون میخزد
کی میتوانست باشد جز رقیب عشقی اش ؟!
نیکا با پوزخندی در چهارچوب در تکیه میزند وبا صدایی رسا لب میزند
-آ آ آ ببخشید مزاحم خلوتتون شدم؟!
کیارش کلافه چنگی در موهایش میزند وبا چند قدم خود را به مقابلش میرساند و با صدایی بلند زمزمه میکند
-توکه یه سره دم از فرهنگ و ادب واینا میزنی هنوز خودت یاد نگرفتی که برای وارد شدن به اتاقی اول باید کسب اجازه کنی؟! هان !!
#همراهان گرامی کانال VIP ما در انتهای صفحه معرفی شده حتما عضو بشید فوق العادس
پوزخند هانیا از پشت کیارش تیغی میشود که در چشمانش فرو میرود با خشم در حالی که فکش منقبض شده بود از چهارچوب جدا میشود و برمیگردد
به محض خارج شدن نیکا به سمت دلبرش میچرخد و با لبخند لب میزند
-خب خانم کوچولو تا من دوش میگیرم تو هم برو اماده شو که بریم بیرون
تنها به گفتن یک چشم اکتفا میکند وبه سرعت خود را به اتاقش میاندازد
که بادیدن نیکا روی تختش ابرو هایش گره میخورد
صدای نازک نیکا بلند میشود
-با چی اینجوری خامش کردی دختره ی دهاتی ؟!
دندانهایش را روی هم فشار میدهد
ترجیح میدهد با سکوت به او بفهماند که هیچ میلی با همکلام شدن با او را ندارد
-ببین … نمیدونم کی هستی و از کجا پیدات شده ولی یه چیزی رو خوب میدونم
اونم اینکه کیارش امکان نداره عاشقت شده باشه میفهمی ؟!
سکوت کردن در مقابل این دختر اصلا مناسب نبود باید حرف دندان شکنی به اوداده شود
دست به سینه مقابلش قرار میگیرد درحالی که یک تای ابروهایش را بالا داده بود مستقیما در چشمان ریزش زل میزند و زمزمه میکند
-میبینی که فعلا شده!!!
مثل بمبی منفجر میشود به سمت دخترک خیز برمیدارد و بازوهایش را خیلی محکم میفشارد و از بین دندان های قفل شده اش میغرد
-تو دختره ی ایکبیری منو مسخره کردی !!! هه …کیارش بیاد عاشق تو .. تو بشه … اخه یه نگاه به ریختت بنداز …
-فعلا که کیارش همین ریخت و قیافه رو به خیلیاتون ترجیح داده …
-تو … تو الان با من بودی ؟!
اخه بدبخت تو فعلا واسش یه بازیچه ای اگه از عشقمون برات بگم که …
بی توجه به بیرون صدایشان اوج گرفته بود هیچ کدام قصد کوتاه امدن نداشتن
تا اینکه با وارد شدن کیارش هر دوسکوت میکنند با همان حوله ی تنپوشش نزدیک تر میشود و با خونسردی تمام لب باز میکند
-اینجا چه خبره ؟! صداتون تا ده تا محله بالا تر رفته هان؟!
دخترک با توپ پر به سمت کیارش میچرخد ولب به شکایت باز میکند
-میشه بگی ماجرای این عشقتون چی بوده که این دختره راه به راه جلوم سبز میشه واز عشقتون واسم میگه هان؟!
کیارش بینتون چی بوده؟! اگه بوده هنوز تموم نشده ؟!
من توضیح میخوام ..!
کیارش با پوزخندی به سمت نیکا میچرخد و خیره به چشمانش اهسته لب میزند
-کدوم عشق؟!
وقتی سرافتاد ه اش را میبیند دوباره ولی محکم تر تکرار میکند
-نیکا با توام کدوم عشق ؟!
دستانش را زیر چانه ی نیکا میگذارد وسرش را بالا میاورد وخیره در چشمانش شمرده شمرده لب میزند
-نیکا از کدوم عشق حرف میزنی ؟!
هه..نکنه اون جمع های خانوادگی رو عشق میگی یا اون مسافرت خارج کشور برای ادامه تحصیل …. یا اون تفریحاتی که بادوستامون میرفتیم …اما اینا فکر نکنم معنی عشق رو بدن
نکنه منظورت از عشق اون عروسم عروسم های پدر خدابیامرزم بود که به خیکت میبست هان؟! نیکا جواب بده؟!
یا شایدم به اون ضرب المثلی که میگه عقد دختر عمو پسرعمو رو تواسمون نوشتن بسنده کردی ؟!
دِ حرف بزن لعنتی !!!
تو این مدت تو از من تا به حال حرفی یا امیدی یا چشمکی یا اشاره ای یا کوفتی زهرماری چیزی دیدی که اومدی الان جلوی نامزدم واسه خودت اراجیف میبافی ؟! هان لالمونی نگیر د جواب بده
درسته انکار نمیکنم یه مدت یه احساس های ته دلم بود ولی وقتی فهمیدم یه هوس بچگانه وزود گذره پی شو نگرفتم حتی انگشتمم بهت نخورد !!
اشک های ریخته شده روی گونه هایش را پس میزند وبا فرو خوردن بغضی که در گلویش مانده بود فریاد میزند
-ولی من عاشقت شده بودم کیارش !!!.
تو حق نداری اینکارو با من کنی … تو نباید میزاشتی بهت علاقه مند بشم …
وقتی منو نمیخواستی نباید میزاشتی علاقم روزبه روز بهت زیاد بشه …
وقتی هق هقش اوج میگیرد دستانش قفل دستان کیارش میشود و صدایش را میشنود
-ببین نیکا من هیچ وقت متوجه نشدم که تو عاشم شدی وگرنه ازت فاصله میگرفتم …
من تابه حال جز هانیا عاشق هیچ دختری نشده بودم بفهم !!
🔞 کانال #VIP بدون تبلیغات💦👌
برای عضویت در کانال VIP بدون تبلیغات روی لینک زیر کلیک نمایید👇👇
https://t.me/forbidden_sell/1025
لینک قسمت اول 👇
https://t.me/tabibe_hazegh/34762
#قسمت_شصتونه
با کشیدن هورایی بلند خود را دراغوش کیارش رها میکند ودستانش را دور گردنش گره میزند قصد بوسیدنش را میکند که با باز شدن در به سرعت از اغوشش بیرون میخزد
کی میتوانست باشد جز رقیب عشقی اش ؟!
نیکا با پوزخندی در چهارچوب در تکیه میزند وبا صدایی رسا لب میزند
-آ آ آ ببخشید مزاحم خلوتتون شدم؟!
کیارش کلافه چنگی در موهایش میزند وبا چند قدم خود را به مقابلش میرساند و با صدایی بلند زمزمه میکند
-توکه یه سره دم از فرهنگ و ادب واینا میزنی هنوز خودت یاد نگرفتی که برای وارد شدن به اتاقی اول باید کسب اجازه کنی؟! هان !!
#همراهان گرامی کانال VIP ما در انتهای صفحه معرفی شده حتما عضو بشید فوق العادس
پوزخند هانیا از پشت کیارش تیغی میشود که در چشمانش فرو میرود با خشم در حالی که فکش منقبض شده بود از چهارچوب جدا میشود و برمیگردد
به محض خارج شدن نیکا به سمت دلبرش میچرخد و با لبخند لب میزند
-خب خانم کوچولو تا من دوش میگیرم تو هم برو اماده شو که بریم بیرون
تنها به گفتن یک چشم اکتفا میکند وبه سرعت خود را به اتاقش میاندازد
که بادیدن نیکا روی تختش ابرو هایش گره میخورد
صدای نازک نیکا بلند میشود
-با چی اینجوری خامش کردی دختره ی دهاتی ؟!
دندانهایش را روی هم فشار میدهد
ترجیح میدهد با سکوت به او بفهماند که هیچ میلی با همکلام شدن با او را ندارد
-ببین … نمیدونم کی هستی و از کجا پیدات شده ولی یه چیزی رو خوب میدونم
اونم اینکه کیارش امکان نداره عاشقت شده باشه میفهمی ؟!
سکوت کردن در مقابل این دختر اصلا مناسب نبود باید حرف دندان شکنی به اوداده شود
دست به سینه مقابلش قرار میگیرد درحالی که یک تای ابروهایش را بالا داده بود مستقیما در چشمان ریزش زل میزند و زمزمه میکند
-میبینی که فعلا شده!!!
مثل بمبی منفجر میشود به سمت دخترک خیز برمیدارد و بازوهایش را خیلی محکم میفشارد و از بین دندان های قفل شده اش میغرد
-تو دختره ی ایکبیری منو مسخره کردی !!! هه …کیارش بیاد عاشق تو .. تو بشه … اخه یه نگاه به ریختت بنداز …
-فعلا که کیارش همین ریخت و قیافه رو به خیلیاتون ترجیح داده …
-تو … تو الان با من بودی ؟!
اخه بدبخت تو فعلا واسش یه بازیچه ای اگه از عشقمون برات بگم که …
بی توجه به بیرون صدایشان اوج گرفته بود هیچ کدام قصد کوتاه امدن نداشتن
تا اینکه با وارد شدن کیارش هر دوسکوت میکنند با همان حوله ی تنپوشش نزدیک تر میشود و با خونسردی تمام لب باز میکند
-اینجا چه خبره ؟! صداتون تا ده تا محله بالا تر رفته هان؟!
دخترک با توپ پر به سمت کیارش میچرخد ولب به شکایت باز میکند
-میشه بگی ماجرای این عشقتون چی بوده که این دختره راه به راه جلوم سبز میشه واز عشقتون واسم میگه هان؟!
کیارش بینتون چی بوده؟! اگه بوده هنوز تموم نشده ؟!
من توضیح میخوام ..!
کیارش با پوزخندی به سمت نیکا میچرخد و خیره به چشمانش اهسته لب میزند
-کدوم عشق؟!
وقتی سرافتاد ه اش را میبیند دوباره ولی محکم تر تکرار میکند
-نیکا با توام کدوم عشق ؟!
دستانش را زیر چانه ی نیکا میگذارد وسرش را بالا میاورد وخیره در چشمانش شمرده شمرده لب میزند
-نیکا از کدوم عشق حرف میزنی ؟!
هه..نکنه اون جمع های خانوادگی رو عشق میگی یا اون مسافرت خارج کشور برای ادامه تحصیل …. یا اون تفریحاتی که بادوستامون میرفتیم …اما اینا فکر نکنم معنی عشق رو بدن
نکنه منظورت از عشق اون عروسم عروسم های پدر خدابیامرزم بود که به خیکت میبست هان؟! نیکا جواب بده؟!
یا شایدم به اون ضرب المثلی که میگه عقد دختر عمو پسرعمو رو تواسمون نوشتن بسنده کردی ؟!
دِ حرف بزن لعنتی !!!
تو این مدت تو از من تا به حال حرفی یا امیدی یا چشمکی یا اشاره ای یا کوفتی زهرماری چیزی دیدی که اومدی الان جلوی نامزدم واسه خودت اراجیف میبافی ؟! هان لالمونی نگیر د جواب بده
درسته انکار نمیکنم یه مدت یه احساس های ته دلم بود ولی وقتی فهمیدم یه هوس بچگانه وزود گذره پی شو نگرفتم حتی انگشتمم بهت نخورد !!
اشک های ریخته شده روی گونه هایش را پس میزند وبا فرو خوردن بغضی که در گلویش مانده بود فریاد میزند
-ولی من عاشقت شده بودم کیارش !!!.
تو حق نداری اینکارو با من کنی … تو نباید میزاشتی بهت علاقه مند بشم …
وقتی منو نمیخواستی نباید میزاشتی علاقم روزبه روز بهت زیاد بشه …
وقتی هق هقش اوج میگیرد دستانش قفل دستان کیارش میشود و صدایش را میشنود
-ببین نیکا من هیچ وقت متوجه نشدم که تو عاشم شدی وگرنه ازت فاصله میگرفتم …
من تابه حال جز هانیا عاشق هیچ دختری نشده بودم بفهم !!
🔞 کانال #VIP بدون تبلیغات💦👌
برای عضویت در کانال VIP بدون تبلیغات روی لینک زیر کلیک نمایید👇👇
https://t.me/forbidden_sell/1025