این محصولات برای یه پیرزن مونارنجیه که همیشه جلوی بازار میشینه و تا حالا هر دفعه دیدمش دلم خواسته بغلش کنم و لپهاش رو ماچ کنم! امروز بهش گفتم صورتتون شکل ماهه! و واقعاً منظور داشتم. وقتی این رو بهش میگفتم فکر میکردم هیچ چهرهی دیگهای اینقدر باعث نمیشه که بخوام داستانش رو بگم. داستان چند تا لیمو، موهایی که با حنا نارنجی شدن، جورابهای قرمز زیر کفش چرمی قهوهای جلوباز و احتمالاً دستساز، و یه عالمه گل! گل در باغچه، در کیف و روی لباس. زرد و نارنجی و قرمز. کدو زیر بغل، فکر کردم همینه دیگه، منم اینجاییام.