کاش اینجا بودی عزیزکرده
یا حداقل کاش من میتونستم بیام پیشت
نمیدونی جای خالیت این روزا چقدر عجیب حس میشه
نمیدونی چقدر محتاجِ آغوشتم
نمیدونی چقدر نیاز دارم تو بغلت گریه کنم
گریه کنم و بعدش همه چیز تموم شه
سیاهیا بره کنار،
خنده بیاد رو لبم و بتونم همونجا،
تو آغوشت بخوابم
بخوابم و دور شم از همهی این اتفاقا
وقتی هم بیدار شدم همه چیز یادم رفته باشه
همه چیز جز آغوشِ آشنایِ تو...
یا حداقل کاش من میتونستم بیام پیشت
نمیدونی جای خالیت این روزا چقدر عجیب حس میشه
نمیدونی چقدر محتاجِ آغوشتم
نمیدونی چقدر نیاز دارم تو بغلت گریه کنم
گریه کنم و بعدش همه چیز تموم شه
سیاهیا بره کنار،
خنده بیاد رو لبم و بتونم همونجا،
تو آغوشت بخوابم
بخوابم و دور شم از همهی این اتفاقا
وقتی هم بیدار شدم همه چیز یادم رفته باشه
همه چیز جز آغوشِ آشنایِ تو...