سلام یکبار با شوهرم داشتیم تو خیابون راه میرفتیم برق رفت تاریک شد
یکهو پای شوهرم رفت رو یک گربه هول شد گفت ببخشید
اونقدر خندیدم که از خنده رفتم تو دیوار دماغم خون اومد🥹
یکهو پای شوهرم رفت رو یک گربه هول شد گفت ببخشید
اونقدر خندیدم که از خنده رفتم تو دیوار دماغم خون اومد🥹