داستان منو خالم
سلام من امیر هستم24سالمه
من و خالم هم سن بودیم ینی باهم متولد شده بودیم
تو بچگی زیاد بهش توجه نمیکردم و ازش بدم میومد
چون کوچیک و پژمرده بود
تازه سیاه سوختم بود
تا اینکه کم کم بزرگ شدم و شبا هم با هم میخوابیدیم
و توجهمو به خودش جلب کرده بود
آخرش یه روز خالمو بردم دکتر و از روی صورتم برش داشتم
خال بد فرمی بود😁
آخر انحرافید
دیگه کتک فایده نداره باید تبعیدتون کرد😂😂😃😃
سریع تمومش کن!😉🤫👇
🍿
@sarii_tamomeesh_kon 🏖