حقیقت این است که ما به نور میرسیم، اما جای زخمهامان هیچوقت خوب نخواهد شد و هیچ نوری برای مداوای زخمهای کهنهی ما کاری نخواهد کرد.
فرق است میان خوب شدن و فراموش کردن و ما ظاهرا خوب خواهیمشد اما فراموش نخواهیمکرد و زخمهامان باز خواهد ماند و همیشه وسط لبخند زدن، ناگهان، محدودهای از قلب تا مغز استخوانمان عمیقا تیر خواهد کشید...
ما این کاردهای به شاهرگ رسیده را نمیتوانیم از زخم بیرون بکشیم و باید زیستن و لبخند زدن و ادامه دادن با آنها را بلد شویم.
که فرق است میان کسی که روی قله متولد شده و کسی که برای رسیدن به قله، انگشتانش را از دست داده...
-نرگس صرافیان طوفان🌱
فرق است میان خوب شدن و فراموش کردن و ما ظاهرا خوب خواهیمشد اما فراموش نخواهیمکرد و زخمهامان باز خواهد ماند و همیشه وسط لبخند زدن، ناگهان، محدودهای از قلب تا مغز استخوانمان عمیقا تیر خواهد کشید...
ما این کاردهای به شاهرگ رسیده را نمیتوانیم از زخم بیرون بکشیم و باید زیستن و لبخند زدن و ادامه دادن با آنها را بلد شویم.
که فرق است میان کسی که روی قله متولد شده و کسی که برای رسیدن به قله، انگشتانش را از دست داده...
-نرگس صرافیان طوفان🌱