🟥تحلیف دوم: دونالد ترامپ و انقلاب عقل سلیم
✍ رضیالدین طبیب
شب قبل، و در مراسم تحلیف دور دوم ریاست جمهوریاش، از برپایی و هدایت دولتش بر مبنای ايده نوینی تحت نام "انقلاب عقل سلیم"
"The Revolution of Common Sense"
یاد کرد.
مفهومی که به وضوح به معنی بازگشت به بنیانهای اندیشه سیاسی محافظهکارانه در وادی سیاست و مسائل کلان اجتماعی است و از ممانعت و دشمنی آشکار ترامپ و دولت متبوعش با گسترش و رواج تفكرات افراطگرایانه چپِ نو و همپالکیهایشان در این کشور خبر میدهد؛ اندیشههایی مخرب و تفرقهبرانگیز که به انحا گوناگون توسط دمکراتها در یک دهه اخیر به رهبری مثلث "اوباما_ بایدن_هریس" در ایالاتمتحده پیوسته تأیید، ترویج و تقویت میشدند و تحت لوای دفاع از ایده "لیبرال دمکراسی" و ادعای دروغین پایبندی به نص صریح قانون اساسی آمریکا، عملاً تیشه به ریشه به هرآنچه میزدند که دستاورد این ابرقدرت در دوران حیات ۲۵۰ سالهاش بوده است. ترامپ روز قبل به روشنی هرچه تمامتر و بیکمترین پردهپوشی یا سانسوری به تمام آنچه که دستاورهای دموکراتها و خاصه شخصِ جو بایدن نامیده میشد تاخت و او را زیر تیغ مرگبار نقد خود برد و بر هرآنچه که تیم بایدن_هریس را کارنامه طلایی خود میدانستند خط بطلان کشید؛ ترامپ اگرچه در زمانهای قدرت را از نو تحویل گرفته که جامعه سنتی آمریکا با نوعی وضعیتِ دوقطبی_متشنج مواجه است و مخالفانش کم تعداد نیستند، اما نتایج انتخابات اخیر و شکست پررنگ و معنادار "کامالا هریس" نشان داد که اکثر آمریکاییها تا چهارسال آینده با نگرشها و افکار دموکراتها نه تنها همراه و همدل نیستند که بسیاری نسبت به بازبینی کارنامه و عملکرد جو بایدن و دولتش رویکردی انتقادی و خصمانه دارند.
اما آنچه که دونالد ترامپ از آن به عنوان "انقلاب عقل سلیم" یاد کرد مشخصاً ارجاعی است معنادار به نگرش "ادموند بِرک" فیلسوف نامدار بریتانیایی و مشهور به "پدر تفکر محافظهکاری".
در این میان، مخالفان و دشمنان اندیشههای محافظهکارانه_ خاصه سوسیالیستها و چیگرایان_ از زمان حیات بِرک تا به اکنون لطیفه زننده و معناداری درباره او و تفکراتش ساختهاند که هنوز در دیباچه و مطلع بسیاری از کتب "تاریخ اندیشههای سیاسی" نقل میشود، تا توأمان میراث فکری او را مضحک و کممایه جلوه دهند؛آنها میگویند که:
"بِرک" مغز متفکر اندیشههای محافظهکارانه است، اگرچه اصولاً باید به یاد داشت که محافظهکاری مغز ندارد!
(خصلت یا کنایهای شبیه به همان چیزی که از آغاز ظهور دونالد ترامپ در سپهر سیاسی ایالات متحده به وی نسبت دادهاند و میدهند!)
اما ادموند برک را باید به رغم برخی تعصبات و اشتباهاتش به درستی "ندای عقلانیت" در زمانهی پر هیاهو خطاب کرد. او در روزگار وقوع انقلاب فرانسه و پیدایش هرج و مرج سیاسی در سرتاسر اروپا چون وزنهای قابل اعتماد از عقلانیت و اتخاذ رویکردهای منطقی و عملی در قبال آشوبها، شورشها و آنارشیسم اجتماعی ايستادگی کرد و در نکوهش آنها سخن میگفت. بِرک اگرچه به واسطه نگرش عمیقاً محافظهکارانهاش در عرصه سیاست و حکمرانی مورد نقد جدی یا دشنام و دشمنی مخالفینش قرار گرفت، اما افکار و سخنانش او را به پدر فکری و معنوی کسانی چون الکس دو توکویل (که خود یکی از بانیان و پدران معنوی دموکراسی آمریکایی است!) و پیدایش اندیشه لیبرالدمکراسی در کشور نوظهور ایالات متحده مبدل ساخت.
با اینهمه، و اساساً، باید به یاد داشت که ایدههای محافظهکارانه از دل آثار و افکاری پدید میآیند که درباره مضامین روشن و مشخصی به نگارش در آمدهاند؛ این مسئله قطعاً درباره مردی او را به عنوان «پدر محافظه کاری می شناسند صدق میکند. دشمنان مشهور و نیرومند بِرک و رویکردهای به شدت متضاد او در سالیان و دهههای پس از مرگش، یعنی «ایسمهای» بزرگ و دهانپُرکُنِ قرن نوزدهم و بیستم: سوسیالیسم، فمینیسم، کمونیسم و غیره، حامیان بیشمار و متعصبی برای خود دست و پا کردند، اما عقاید این فیلسوف همچنان، هواخواهان و پشتیبانان جدی و فراوان خود را در جهان دارد. ادموند بِرک فقید اگر در این عصر پرتلاطم و آشوبزده زنده بود، بیشک تعریف مایکل اوکشات را عمیقاَ تحسین میکرد:
«محافظهکاری… یعنی ترجیحِ امر معلوم بر امر مجهول، امر آزموده بر امر نیازموده، واقعیت بر اسطوره، امر موجود بر امر ممکن، امر محدود بر امر نامحدود، نزدیک بر دور، کافی بر وافر، سهل بر کامل و خوشیِ لحظهای بر شادمانی آرمانگرایانه.»
@Renaissancetranslate
✍ رضیالدین طبیب
شب قبل، و در مراسم تحلیف دور دوم ریاست جمهوریاش، از برپایی و هدایت دولتش بر مبنای ايده نوینی تحت نام "انقلاب عقل سلیم"
"The Revolution of Common Sense"
یاد کرد.
مفهومی که به وضوح به معنی بازگشت به بنیانهای اندیشه سیاسی محافظهکارانه در وادی سیاست و مسائل کلان اجتماعی است و از ممانعت و دشمنی آشکار ترامپ و دولت متبوعش با گسترش و رواج تفكرات افراطگرایانه چپِ نو و همپالکیهایشان در این کشور خبر میدهد؛ اندیشههایی مخرب و تفرقهبرانگیز که به انحا گوناگون توسط دمکراتها در یک دهه اخیر به رهبری مثلث "اوباما_ بایدن_هریس" در ایالاتمتحده پیوسته تأیید، ترویج و تقویت میشدند و تحت لوای دفاع از ایده "لیبرال دمکراسی" و ادعای دروغین پایبندی به نص صریح قانون اساسی آمریکا، عملاً تیشه به ریشه به هرآنچه میزدند که دستاورد این ابرقدرت در دوران حیات ۲۵۰ سالهاش بوده است. ترامپ روز قبل به روشنی هرچه تمامتر و بیکمترین پردهپوشی یا سانسوری به تمام آنچه که دستاورهای دموکراتها و خاصه شخصِ جو بایدن نامیده میشد تاخت و او را زیر تیغ مرگبار نقد خود برد و بر هرآنچه که تیم بایدن_هریس را کارنامه طلایی خود میدانستند خط بطلان کشید؛ ترامپ اگرچه در زمانهای قدرت را از نو تحویل گرفته که جامعه سنتی آمریکا با نوعی وضعیتِ دوقطبی_متشنج مواجه است و مخالفانش کم تعداد نیستند، اما نتایج انتخابات اخیر و شکست پررنگ و معنادار "کامالا هریس" نشان داد که اکثر آمریکاییها تا چهارسال آینده با نگرشها و افکار دموکراتها نه تنها همراه و همدل نیستند که بسیاری نسبت به بازبینی کارنامه و عملکرد جو بایدن و دولتش رویکردی انتقادی و خصمانه دارند.
اما آنچه که دونالد ترامپ از آن به عنوان "انقلاب عقل سلیم" یاد کرد مشخصاً ارجاعی است معنادار به نگرش "ادموند بِرک" فیلسوف نامدار بریتانیایی و مشهور به "پدر تفکر محافظهکاری".
در این میان، مخالفان و دشمنان اندیشههای محافظهکارانه_ خاصه سوسیالیستها و چیگرایان_ از زمان حیات بِرک تا به اکنون لطیفه زننده و معناداری درباره او و تفکراتش ساختهاند که هنوز در دیباچه و مطلع بسیاری از کتب "تاریخ اندیشههای سیاسی" نقل میشود، تا توأمان میراث فکری او را مضحک و کممایه جلوه دهند؛آنها میگویند که:
"بِرک" مغز متفکر اندیشههای محافظهکارانه است، اگرچه اصولاً باید به یاد داشت که محافظهکاری مغز ندارد!
(خصلت یا کنایهای شبیه به همان چیزی که از آغاز ظهور دونالد ترامپ در سپهر سیاسی ایالات متحده به وی نسبت دادهاند و میدهند!)
اما ادموند برک را باید به رغم برخی تعصبات و اشتباهاتش به درستی "ندای عقلانیت" در زمانهی پر هیاهو خطاب کرد. او در روزگار وقوع انقلاب فرانسه و پیدایش هرج و مرج سیاسی در سرتاسر اروپا چون وزنهای قابل اعتماد از عقلانیت و اتخاذ رویکردهای منطقی و عملی در قبال آشوبها، شورشها و آنارشیسم اجتماعی ايستادگی کرد و در نکوهش آنها سخن میگفت. بِرک اگرچه به واسطه نگرش عمیقاً محافظهکارانهاش در عرصه سیاست و حکمرانی مورد نقد جدی یا دشنام و دشمنی مخالفینش قرار گرفت، اما افکار و سخنانش او را به پدر فکری و معنوی کسانی چون الکس دو توکویل (که خود یکی از بانیان و پدران معنوی دموکراسی آمریکایی است!) و پیدایش اندیشه لیبرالدمکراسی در کشور نوظهور ایالات متحده مبدل ساخت.
با اینهمه، و اساساً، باید به یاد داشت که ایدههای محافظهکارانه از دل آثار و افکاری پدید میآیند که درباره مضامین روشن و مشخصی به نگارش در آمدهاند؛ این مسئله قطعاً درباره مردی او را به عنوان «پدر محافظه کاری می شناسند صدق میکند. دشمنان مشهور و نیرومند بِرک و رویکردهای به شدت متضاد او در سالیان و دهههای پس از مرگش، یعنی «ایسمهای» بزرگ و دهانپُرکُنِ قرن نوزدهم و بیستم: سوسیالیسم، فمینیسم، کمونیسم و غیره، حامیان بیشمار و متعصبی برای خود دست و پا کردند، اما عقاید این فیلسوف همچنان، هواخواهان و پشتیبانان جدی و فراوان خود را در جهان دارد. ادموند بِرک فقید اگر در این عصر پرتلاطم و آشوبزده زنده بود، بیشک تعریف مایکل اوکشات را عمیقاَ تحسین میکرد:
«محافظهکاری… یعنی ترجیحِ امر معلوم بر امر مجهول، امر آزموده بر امر نیازموده، واقعیت بر اسطوره، امر موجود بر امر ممکن، امر محدود بر امر نامحدود، نزدیک بر دور، کافی بر وافر، سهل بر کامل و خوشیِ لحظهای بر شادمانی آرمانگرایانه.»
@Renaissancetranslate