Репост из: Неизвестно
@razhoft
روزگاری خدایان قدم زدند...
روزگاری خدایان در میانِ آدمیان قدم زدند؛
موسه های
باشکوه و آپولونِ بَرومند،
درست همچون تو الهام بخش و شفادهندۀ ما بودند.
تو برای من همچون یکی از ایزدانِ مقدّسی،
که در زندگانی بر من فرو فرستاده شده است.
و اینگونه تصویری از معشوق پیوسته با من بود،
و هر آنجا که ساکن می گشتم و هر آنچه را که فرا می گرفتم،
با عشقی که تا لحظۀ مرگ همچنان پایدار خواهد ماند،
از او می آموختم و کسب می کردم.
ای تویی که همپای من رنج می بری: بیا تا زندگی کنیم،
و با وفاداری و ایمان در ضمیرِ خویش،
در جستجوی روزهایی بهتر بر آییم.
چرا که ما خود از ایزدانیم.
و اگر در سالیانِ بعد مردمان ما را به خاطر بیاورند،
آن هنگام که »روح« دگرباره استیال می یاید،
خواهند گفت که این ایزدانِ تنها،
عاشقانه در کارِ آفرینشِ جهانی رازگونه اند،
که تنها برای خدایان شناختنی است.
زمین دیگرباره آنهایی را که پیوسته به چیزهای فانی و ناپایدارند
باز خواهد یافت؛
و دیگرانی که به عشقِ باطنی شان وفادار مانده اند،
رو به سوی روشنایی های اثیری، روحِ خدایان، عروج می کنند.
و بدین گونه با شکیبایی، امید و آرامش،
بر سرنوشت چیره می گردند.
****
این قطعه که بخشی از یک مرثیۀ نا تمام است دو زمینۀ خاصّ در آثارِ هولدرلین را با یکدیگر ترکیب میکند: آرمان شهری روحانی مربوط به عصرِ طلایی زندگیِ بشر که
شاعر آن را به خدایانِ یونان مرتبط میسازد، و طرحِ فوق ایده آلیستی و نومیدانه اش در بابِ ظرفیتِ روحانیِ یک زنِ آشنا که اغلب با نامِ دیوتیما خطاب میشود و ظاهراً
از سخنانِ سقراط در رسالۀ ضیافتِ افلاطون بر گرفته شده است؛ Diotima فیلسوفی زن در یونانِ باستان بوده است که سقراط در رسالۀ ضیافت او را آموزگارِ روزگارِ
جوانیِ خود معرّفی میکند که فلسفه را به او آموخته. در اینجا الهام بخشِ واقعی زوزته گونتارد بوده است. Gontard Susette زنی است که هولدرلین در اشعارِ خود
معموالً او را با نامِ دیوتیما موردِ خطاب قرار می دهد و الهام بخشِ رمانِ هیپریون بوده است. زوزته همسرِ بانکداری فرانکفورتی و کارفرمای هولدرلین بود که عدّه ای
معتقدند هولدرلین از فرطِ عشق به او دچار جنون شد. بینِ این دو نامه های بسیاری ردّ و بدل گردید که در قالب مجموعه ای بارها به چاپ رسیده است.
Mouse
موسه ها در افسانه های یونان نُه دخترِ زئوس و منموسینی بودند که تجسّمی از معرفت و هنر، به خصوص ادبیات، رقص و موسیقی به شمار میرفتند.
Apollo آپولون یکی از مهمّترین ایزدانِ المپ نشین در اسطوره های یونان به شمار میرود که به عنوانِ ایزدِ روشنایی و خورشید، شفابخشی، اخبارِ غیبی و حقیقت شناخته شده است
[فریدریش هولدرلین
مترجم:
عبدالحسین عادل زاده]
https://t.me/+QwNPXDT61seYx4nZ
روزگاری خدایان قدم زدند...
روزگاری خدایان در میانِ آدمیان قدم زدند؛
موسه های
باشکوه و آپولونِ بَرومند،
درست همچون تو الهام بخش و شفادهندۀ ما بودند.
تو برای من همچون یکی از ایزدانِ مقدّسی،
که در زندگانی بر من فرو فرستاده شده است.
و اینگونه تصویری از معشوق پیوسته با من بود،
و هر آنجا که ساکن می گشتم و هر آنچه را که فرا می گرفتم،
با عشقی که تا لحظۀ مرگ همچنان پایدار خواهد ماند،
از او می آموختم و کسب می کردم.
ای تویی که همپای من رنج می بری: بیا تا زندگی کنیم،
و با وفاداری و ایمان در ضمیرِ خویش،
در جستجوی روزهایی بهتر بر آییم.
چرا که ما خود از ایزدانیم.
و اگر در سالیانِ بعد مردمان ما را به خاطر بیاورند،
آن هنگام که »روح« دگرباره استیال می یاید،
خواهند گفت که این ایزدانِ تنها،
عاشقانه در کارِ آفرینشِ جهانی رازگونه اند،
که تنها برای خدایان شناختنی است.
زمین دیگرباره آنهایی را که پیوسته به چیزهای فانی و ناپایدارند
باز خواهد یافت؛
و دیگرانی که به عشقِ باطنی شان وفادار مانده اند،
رو به سوی روشنایی های اثیری، روحِ خدایان، عروج می کنند.
و بدین گونه با شکیبایی، امید و آرامش،
بر سرنوشت چیره می گردند.
****
این قطعه که بخشی از یک مرثیۀ نا تمام است دو زمینۀ خاصّ در آثارِ هولدرلین را با یکدیگر ترکیب میکند: آرمان شهری روحانی مربوط به عصرِ طلایی زندگیِ بشر که
شاعر آن را به خدایانِ یونان مرتبط میسازد، و طرحِ فوق ایده آلیستی و نومیدانه اش در بابِ ظرفیتِ روحانیِ یک زنِ آشنا که اغلب با نامِ دیوتیما خطاب میشود و ظاهراً
از سخنانِ سقراط در رسالۀ ضیافتِ افلاطون بر گرفته شده است؛ Diotima فیلسوفی زن در یونانِ باستان بوده است که سقراط در رسالۀ ضیافت او را آموزگارِ روزگارِ
جوانیِ خود معرّفی میکند که فلسفه را به او آموخته. در اینجا الهام بخشِ واقعی زوزته گونتارد بوده است. Gontard Susette زنی است که هولدرلین در اشعارِ خود
معموالً او را با نامِ دیوتیما موردِ خطاب قرار می دهد و الهام بخشِ رمانِ هیپریون بوده است. زوزته همسرِ بانکداری فرانکفورتی و کارفرمای هولدرلین بود که عدّه ای
معتقدند هولدرلین از فرطِ عشق به او دچار جنون شد. بینِ این دو نامه های بسیاری ردّ و بدل گردید که در قالب مجموعه ای بارها به چاپ رسیده است.
Mouse
موسه ها در افسانه های یونان نُه دخترِ زئوس و منموسینی بودند که تجسّمی از معرفت و هنر، به خصوص ادبیات، رقص و موسیقی به شمار میرفتند.
Apollo آپولون یکی از مهمّترین ایزدانِ المپ نشین در اسطوره های یونان به شمار میرود که به عنوانِ ایزدِ روشنایی و خورشید، شفابخشی، اخبارِ غیبی و حقیقت شناخته شده است
[فریدریش هولدرلین
مترجم:
عبدالحسین عادل زاده]
https://t.me/+QwNPXDT61seYx4nZ