حکایتی بسیار دردناک درباره شهادت یکی از اسرای غواص🥀
🌷شهید محمد رضایی 20 ساله متولد مشهد،که دی ماه ۱۳۶۵ در عملیات کربلای ۴ به اسارت بعثی ها درآمد و در سال ۱۳۶۶ به شهادت رسید.🕊بعثی ها محمد رو به شدت شکنجه کرده بودند.🥀تعدادی از خشن ترین شکنجه گرای بعثی،عدنان و علی آمریکایی،محمد رو بردن داخل حموم،پیراهنشو درآوردن و با کابل به جونش افتادند🥀بعد از اینکه بی حال شد؛انداختنش زیر دوش آبِ جوش.هر چی سعی کرد از زیر دوش بیاد کنار،اونا اجازه نمیدادند🥀تا اینکه پوست بدنش سوخت و تاول زد.بعد شیشههایی رو خُرد کردن و محمد رو روی شیشه ها با بدن برهنه می غلتوندند🥀و با کابل میزدند که شیشه ها در بدنش فرو رود؛🥀به اینم اکتفا نکردن و اونقد با کابل زدن که تکه های پوست تاول زده با ضربات کابل جدا میشد و شیشه ها بیشتر فرو میرفت.🥀تکه هایی از بدن محمد به دیوار چسبیده بود،باز هم شکنجه ها راضیشون نکرد؛⚡️آب نمک آوردن و روی زخمها و بدن سوخته و پاره پاره شده میریختند.🥀او فقط آرام حضرت زهرا و حضرت ابوالفضل را صدا میزد.🌙میخواستند از محمد اطلاعات بگیرند اما او فقط مقاومت کرد.🥀دیگه طاقتش طاق شد و از شدت درد ناله میکرد؛که یکی از نگهبانا یه قالب صابون رو به زور توی دهان محمد فرو کرد⚡️شدت جراحات داخل حلق و ریه به او امان نداد؛و خفگی مزید بر علت شد؛و همونجا کف راهروی حموم در نهایت مظلومیت جان داد و به دیدار اربابش امام حسین(ع) رفت؛🕊پیکر او سال ۱۳۸۱ نبش قبر و به وطن بازگشت🕊بعد از ۱۵ سال پیکرش هنوز سالم بود.🌙ما اینجور شهید دادیم حالا وظیفه من و تو در مقابلشان چیست⁉️🕊🕋
#شهید_محمد_رضایی
#شادی_روح_پاکش_صلوات💙🌷
@razechafieh
🌷شهید محمد رضایی 20 ساله متولد مشهد،که دی ماه ۱۳۶۵ در عملیات کربلای ۴ به اسارت بعثی ها درآمد و در سال ۱۳۶۶ به شهادت رسید.🕊بعثی ها محمد رو به شدت شکنجه کرده بودند.🥀تعدادی از خشن ترین شکنجه گرای بعثی،عدنان و علی آمریکایی،محمد رو بردن داخل حموم،پیراهنشو درآوردن و با کابل به جونش افتادند🥀بعد از اینکه بی حال شد؛انداختنش زیر دوش آبِ جوش.هر چی سعی کرد از زیر دوش بیاد کنار،اونا اجازه نمیدادند🥀تا اینکه پوست بدنش سوخت و تاول زد.بعد شیشههایی رو خُرد کردن و محمد رو روی شیشه ها با بدن برهنه می غلتوندند🥀و با کابل میزدند که شیشه ها در بدنش فرو رود؛🥀به اینم اکتفا نکردن و اونقد با کابل زدن که تکه های پوست تاول زده با ضربات کابل جدا میشد و شیشه ها بیشتر فرو میرفت.🥀تکه هایی از بدن محمد به دیوار چسبیده بود،باز هم شکنجه ها راضیشون نکرد؛⚡️آب نمک آوردن و روی زخمها و بدن سوخته و پاره پاره شده میریختند.🥀او فقط آرام حضرت زهرا و حضرت ابوالفضل را صدا میزد.🌙میخواستند از محمد اطلاعات بگیرند اما او فقط مقاومت کرد.🥀دیگه طاقتش طاق شد و از شدت درد ناله میکرد؛که یکی از نگهبانا یه قالب صابون رو به زور توی دهان محمد فرو کرد⚡️شدت جراحات داخل حلق و ریه به او امان نداد؛و خفگی مزید بر علت شد؛و همونجا کف راهروی حموم در نهایت مظلومیت جان داد و به دیدار اربابش امام حسین(ع) رفت؛🕊پیکر او سال ۱۳۸۱ نبش قبر و به وطن بازگشت🕊بعد از ۱۵ سال پیکرش هنوز سالم بود.🌙ما اینجور شهید دادیم حالا وظیفه من و تو در مقابلشان چیست⁉️🕊🕋
#شهید_محمد_رضایی
#شادی_روح_پاکش_صلوات💙🌷
@razechafieh