جمعه، همهی حرفها
همهی چشمها، تعطیلند
و نگاهِ تو که باران خورده است
و دلتنگی دارد
فنجان فنجان چای مینوشد
به دلتنگی بگو هنوز جمعه است
دوست داشتنت به کارِ من میآید
ناممکنتر از همیشه
هر چقدر در فاصلهای از آغوشت،
در خودم پناه گرفته باشم
بگو دوستم داری
و این عشق تعطیلی ندارد .
#عرفان_یزدانی
همهی چشمها، تعطیلند
و نگاهِ تو که باران خورده است
و دلتنگی دارد
فنجان فنجان چای مینوشد
به دلتنگی بگو هنوز جمعه است
دوست داشتنت به کارِ من میآید
ناممکنتر از همیشه
هر چقدر در فاصلهای از آغوشت،
در خودم پناه گرفته باشم
بگو دوستم داری
و این عشق تعطیلی ندارد .
#عرفان_یزدانی