📃
معادن آزربایجان؛ طلای سیاه برای مرکز، جهنم کار برای کارگران بومیدر شمالغرب ایران، سرزمینی گسترده با منابع غنی معدنی چون مس، طلا، نقره، آهن و زغالسنگ قرار دارد؛ سرزمینی که نام آن آزربایجان است. این منطقه با در اختیار داشتن معادنی همچون مس سونگون، طلای آقدره، نقره زرشوران و دهها واحد معدنی دیگر، نقش کلیدی در اقتصاد کشور ایفا میکند. با این حال، ساکنان بومی این سرزمین - ملت تورک - از مواهب این منابع برخوردار نیستند و عمدتاً در نقش کارگران کمحقوق و بیصدا بهکار گرفته میشوند. این وضعیت، بیش از آنکه نشانهای از توسعه باشد، تصویری از یک «اردوگاه کار اجباری نوین» را پیش چشم میگذارد.
بهرهکشی سیستماتیک از منابع و نیروی انسانیمدیریت و بهرهبرداری معادن آزربایجان عمدتاً در اختیار شرکتهای بزرگ دولتی یا نهادهای خصولتی وابسته به ساختارهای امنیتی- اقتصادی مستقر در مرکز است. در این میان، مردم بومی نه تنها سهمی از سود این ثروت طبیعی ندارند، بلکه با تبعات ویرانگر آن از جمله تخریب محیط زیست، آلودگی منابع آب، جابجایی اجباری روستاها و بیکاری در دیگر بخشها مواجهاند.
کارگرانی بیصدا در دل معادنکارگران معادن آزربایجان، بهویژه در مناطقی چون آقدره و سونگون، در شرایطی دشوار، بدون امنیت شغلی، بدون دسترسی به بیمهی مناسب و در معرض خطرات جدی کار میکنند. اعتراض به وضعیت موجود نه تنها با بیتوجهی مواجه میشود، بلکه در مواردی به سرکوب، اخراج یا حتی مجازات قضایی میانجامد.
یکی از نمونههای بارز این وضعیت، ماجرای کارگران معدن طلای آقدره است؛ جاییکه تعدادی از کارگران معترض در پی مطالبه حقوق معوقه و اعتراض به شرایط سخت کاری، به حکم شلاق محکوم شدند. این رویداد که بازتاب گستردهای در رسانهها داشت، نمادی است از برخورد دستگاههای رسمی با صدای کارگران بومی و شکلگیری نظمی شبیه به اردوگاههای کار در قرن بیستویکم.
توسعه برای مرکز، فقر برای پیراموندر حالیکه ثروت معادن آزربایجان صرف گسترش زیرساختها و رفاه در کلانشهرهای مرکزی میشود، خود آزربایجان با محرومیتهایی نظیر کمبود امکانات درمانی، نارسایی در حوزه آموزش، و بحرانهای زیستمحیطی دستوپنجه نرم میکند. این وضعیت به روشنی نمایانگر سیاستهای تمرکزگرا و بیعدالتی فضایی است که نهتنها توسعهی متوازن را از بین برده، بلکه شکافهای اجتماعی-اقتصادی و قومی را عمیقتر کرده است.
پرسشهای بنیادین پیش روی جامعهچرا کارگران بومی آزربایجان باید در ازای ثروتی که از دل سرزمینشان استخراج میشود، در فقر و حاشیه زیست کنند؟ چرا زبان، فرهنگ و حق مشارکت آنها در تصمیمسازیها به رسمیت شناخته نمیشود؟ و چرا این منابع نه در خدمت رشد محلی، بلکه در جهت تحکیم سلطهی مرکز بهکار گرفته میشود؟
آنچه در معادن آزربایجان جریان دارد، صرفاً یک الگوی ناکارآمد مدیریتی نیست؛ بلکه نمایانگر یک ساختار سلطهی درونملی است که در آن، ملت تورک از حق مالکیت بر سرزمین خود محروم و به نیروی کار ارزان بدل شده است. برای تغییر این وضعیت، آگاهی عمومی، حقطلبی ساختاری، و بازخوانی مفاهیم عدالت اقتصادی و اجتماعی بر بستر تنوع ملتها، ضرورتی انکارناپذیر است.
«آیدین متحدپور» - شاعر و پژوهشگر اجتماعی
☪⁴⁰میلیوْن تۆرک آخاغیـْنا قوْشۇلۇن و سوْیداشلاريـْنيـْزى دا بۇرايا اکلهیین↙️
▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓
🇦🇿
@Qirx40MilyonTurk2📷
instagram.com/Qirx40MilyonTurk3▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓
📩ایلگی یوْلۇمۇز⇙
📬
@Elhan_Adminlar