من این کامنت رو توی گروه چالشهای کاری آمریکای شمالی گذاشتم...گفتم شاید اینجا هم به کار بیاد چون خیلی موضوع رایجیه.
توی محیط کار با کسایی که از ما کاردرستتر هستند چطور کنار بیاییم؟ چطور با اون احساس عدم اعتماد به نفس و عدم اطمینان کنار بیاییم؟
کتاب infinite game نوشته سایمون سینگ راجع به یک کانسپت خوبی. صحبت میکنه به نام worthy rivals. سینک میگه ما دو جور بازی داریم توی زندگی. بازی اول قواعدش کاملا مشخصه، شروع و پایان مشخص داره و برنده و بازنده داره و در نتیجه هدف توش بردنه. مثل مسابقه ورزشی. اما یه سری دیگه بازیها پایانی ندارند، قوانین عوض میشن و واضح نیستند...این بازیها هدف توشون بردن نیست بلکه ادامه بازی هست...staying in the game.
سینک میگه تقریبا تمام چیزهای مهم زندگی مثل روابط، مسیر شغلی،...بازیهای بیانتها هستند. قرار نیست تموم بشن. اونی برد میکنه که بتونه ادامه بده.
حالا پس ما چطور در این بازهای بیانتها خودمون رو اداره کنیم؟ یکی از روشها نگاه کردن به این حریفان ارزشمند هستند. فرق حریف ارزشمند با رقیب چیه؟ رقیب کسی هست که شما دارین سعی میکنین ازشون ببرین. این ذهنیت توی بازیهای محدود کاربرد داره. اما حریفان ارزشمند - که شما ممکنه با قدر بودنشون ممکنه در شما احساس ناامنی ایجاد کنند - کمکتون میکنند که نقاط ضعفتون رو شناسایی کنید و در نتیجه کمکتون میکنند بازیکن بهتری در بازیهای بیانتها بشین.
چطور باید با حریف ارزشمند کنار اومد؟ به جای فرار ازشون به طرفشون برین. سعی کنین باهاشون پروژه بردارین. عامدانه در حوزه تاثیرشان قرار بگیرین و با این عذاب مبتدی بودن یا بدتر بودن در جنبههایی اوکی بشین چون اونوقت میتونین خیلی خودتون رو ارتقا بدین. از تجربه شخصی میگم که کسی که خیلی بلده انقدر که شما رو اینسکیور میکنه میتونه همکار بسیار خوبی بشه و کلی کنارش رشد کنید. من با کمک همین مدل ذهنی سه سال پیش رفتم به رییسم گفتم یک نفر رو که خیلی خوب بود و واقعا هر دفعه حرف میزد- انقدر سریعتر از من موضوعات رو میگرفت که من احساس حماقت میکردم - توی تیم استخدام کنه و واااااقعا برای رشد خودم خیلی خوب بوده.
https://amzn.to/3ZUJAy9
توی محیط کار با کسایی که از ما کاردرستتر هستند چطور کنار بیاییم؟ چطور با اون احساس عدم اعتماد به نفس و عدم اطمینان کنار بیاییم؟
کتاب infinite game نوشته سایمون سینگ راجع به یک کانسپت خوبی. صحبت میکنه به نام worthy rivals. سینک میگه ما دو جور بازی داریم توی زندگی. بازی اول قواعدش کاملا مشخصه، شروع و پایان مشخص داره و برنده و بازنده داره و در نتیجه هدف توش بردنه. مثل مسابقه ورزشی. اما یه سری دیگه بازیها پایانی ندارند، قوانین عوض میشن و واضح نیستند...این بازیها هدف توشون بردن نیست بلکه ادامه بازی هست...staying in the game.
سینک میگه تقریبا تمام چیزهای مهم زندگی مثل روابط، مسیر شغلی،...بازیهای بیانتها هستند. قرار نیست تموم بشن. اونی برد میکنه که بتونه ادامه بده.
حالا پس ما چطور در این بازهای بیانتها خودمون رو اداره کنیم؟ یکی از روشها نگاه کردن به این حریفان ارزشمند هستند. فرق حریف ارزشمند با رقیب چیه؟ رقیب کسی هست که شما دارین سعی میکنین ازشون ببرین. این ذهنیت توی بازیهای محدود کاربرد داره. اما حریفان ارزشمند - که شما ممکنه با قدر بودنشون ممکنه در شما احساس ناامنی ایجاد کنند - کمکتون میکنند که نقاط ضعفتون رو شناسایی کنید و در نتیجه کمکتون میکنند بازیکن بهتری در بازیهای بیانتها بشین.
چطور باید با حریف ارزشمند کنار اومد؟ به جای فرار ازشون به طرفشون برین. سعی کنین باهاشون پروژه بردارین. عامدانه در حوزه تاثیرشان قرار بگیرین و با این عذاب مبتدی بودن یا بدتر بودن در جنبههایی اوکی بشین چون اونوقت میتونین خیلی خودتون رو ارتقا بدین. از تجربه شخصی میگم که کسی که خیلی بلده انقدر که شما رو اینسکیور میکنه میتونه همکار بسیار خوبی بشه و کلی کنارش رشد کنید. من با کمک همین مدل ذهنی سه سال پیش رفتم به رییسم گفتم یک نفر رو که خیلی خوب بود و واقعا هر دفعه حرف میزد- انقدر سریعتر از من موضوعات رو میگرفت که من احساس حماقت میکردم - توی تیم استخدام کنه و واااااقعا برای رشد خودم خیلی خوب بوده.
https://amzn.to/3ZUJAy9