📌😮😮😐اسپویل های چپتر سکسی این هفته
فصل ۱۱۳۸: "هارلی" (در زبان ژاپنی: "متن مقدس")
سفر طلایی یاماتو، قسمت ۲۴: "یاماتو و گروهش "هووز هو" را در پایگاه مخفی پیدا میکنند. او لباس وانوکونی به تن دارد (اما همچنان ماسکش را زده) و با زیردستانش و چند گیشا مشغول نوشیدن است."
شروع فصل:
داستان از جایی که در فصل قبل تمام شد، ادامه پیدا میکند. "لوکی" به هوش آمده و از "شامروک" میپرسد که آیا او ارتباطی با دزد دریایی معروف "شنکس مو قرمز" دارد؟
لوکی: "دزدای دریایی بزرگ و نجیبزادههای آسمانی دو قطب کاملاً مخالف هستن، چطور ممکنه که شما دوتا قیافهتون اینقدر شبیه باشه؟!"
شامروک فاش میکند که شنکس برادر دوقلوی کوچکترش است که از او جدا بزرگ شده. شامروک میگوید که شنکس یک بار به "ماری جوا" برگشته، اما ترجیح داده که توی "دنیای پایین و کثیف" زندگی کنه. (در این قسمت هیچ فلشبکی از شنکس وجود ندارد، فقط دیالوگ بین شخصیتهاست.)
لوکی با لحن تمسخرآمیز میگوید که حالا دشمنیاش با هر دو برادر شخصی شده و قسم میخورد که برای دوستان حیوانش انتقام بگیرد.
شامروک: "داری منو تهدید میکنی؟"
گونکو: "رئیس، وقتتو برای همچین آدمی هدر نده."
شامروک: "میدونم. نیازی نیست که خودم مستقیم بهش حمله کنم... "سربروس"."
شامروک شمشیرش رو بیرون میکشه و یه سگ غولپیکر سه سر به نام "سربروس" ازش بیرون میاد. (هنوز مشخص نیست که این یه قدرت "آکومای می" هست یا نه). این سربروس شبیه به زامبی "موریا" است، اما بسیار ترسناکتر به نظر میرسد. ابری از دود سیاه دور گردنش دیده میشود و از هر سه دهانش یک شمشیر بیرون میآید.
"گونکو" با استفاده از قدرتش یک پرندهی غولپیکر با تیرهایش میسازد. قبل از رفتن، شامروک به سه سر سربروس دستور میدهد که از بدنش جدا شده و پرواز کنند، سپس بدن سربروس دوباره به شمشیر تبدیل میشود. او و گونکو روی پرندهی تیرها پریده و از آنجا دور میشوند.
شامروک: "اگه زنده موندی، بیا و انتقامتو بگیر. من حریف تو خواهم بود..."
لوکی: "نه... داری شوخی میکنی... این امکان نداره...!!! ضربه خوردن از اون چیز خیلی بده!!!"
سه سر سربروس (که شمشیرها توی دهانشونه) توی هوا میچرخن و با سرعت بالا به سمت "لوکی" پرواز میکنن. سپس هر سه سر با هم به سینهی لوکی ضربه میزنند.
لوکی: "لعنت بهتون!! نجیبزادههای آسمانی!!! لعنت به همتون~~~~!!!"
شامروک و گونکو در حالی که از "دنیای زیرین" دور میشوند، با هم صحبت میکنند.
شامروک: "سرکوب کردنشون در حال حاضر سخته... اول از همه باید بچههاشون رو دستگیر کنیم... یه نفر دیگه رو خبر کن..."
گونکو: "متوجه شدم... کی رو میخوای؟"
برش به "قلعه اوروست":
"لوفی" و گروهش در حال صحبت با نگهبانهای غولپیکری هستند که در فصل قبل پیدا کردند.
لوفی عصبانی است، چون نگهبانهای غولپیکر ادعا میکنند که "شنکس مو قرمز" به آنها حمله کرده است. لوفی نمیتواند باور کند که شنکس چنین کاری کرده باشد و دربارهی افتخار و شخصیت فوقالعادهی شنکس صحبت میکند. "نامی" وقتی لوفی را اینطور عصبانی میبیند، پوزخند میزند.
نامی (با خنده): "خیلی به شنکس اعتماد داری، نه؟"
لوفی (عصبانی): "معلومه!! نامی!! تو هم عصبانی میشدی اگه کسی پشت سر موریمِر بد بگه، درسته؟!"
نامی: "اسمش بلمِرِه."
غولها: "پس... شاید کسی باشه که دقیقاً مثل اون به نظر میرسه... یا شاید برادرش باشه..."
لوفی: "برادر شنکس... اگه واقعاً برادری داشته باشه، فقط میتونم تصور کنم که آدم خوبی باشه. ولی تا حالا شنکس هیچوقت دربارهی خانوادش حرفی نزده. اون از بچگی توی یه کشتی دزد دریایی بوده... فکر کنم خانوادهی واقعیاش همون خدمهی راجر، ریلی... و کل خدمهی راجر بودن!! البته به جز باگی!"
درست در همین لحظه که لوفی دربارهی "دزدان دریایی راجر" صحبت میکند، صحنه فوراً به مرد مرموزی که در چندین فصل قبل دیدیم، تغییر میکند.
ما فقط پشتش رو میبینیم، اما او همون مردی است که در "کاور چپتر ۶۳۱" داشت با "کروکوس" مشروب میخورد.
مرد مرموز به سمت در اصلی "قلعه اوروست" در حال حرکت است و خیلی به در اصلی نزدیک شده است.
برش به فرانکی:
"فرانکی" در حال بررسی "درخت گنجینهای آدام" همراه با "ریپلی" است. فرانکی یک نقاشی غولپیکر روی تنهی درخت میبیند (هنوز مشخص نیست که این نقاشی چیست).
ریپلی: "فکر میکنم اینا نقاشیهاییه که خیلی وقت پیش توسط بچهها کشیده شده و حالا تبدیل به بخشی از پوست درخت شده."
✅@onepiecefarsi
▶️ کانال یوتویوب |🌐 پیج اینستاگرام
🌐 کامل ترین ربات دانلود وان پیس
فصل ۱۱۳۸: "هارلی" (در زبان ژاپنی: "متن مقدس")
سفر طلایی یاماتو، قسمت ۲۴: "یاماتو و گروهش "هووز هو" را در پایگاه مخفی پیدا میکنند. او لباس وانوکونی به تن دارد (اما همچنان ماسکش را زده) و با زیردستانش و چند گیشا مشغول نوشیدن است."
شروع فصل:
داستان از جایی که در فصل قبل تمام شد، ادامه پیدا میکند. "لوکی" به هوش آمده و از "شامروک" میپرسد که آیا او ارتباطی با دزد دریایی معروف "شنکس مو قرمز" دارد؟
لوکی: "دزدای دریایی بزرگ و نجیبزادههای آسمانی دو قطب کاملاً مخالف هستن، چطور ممکنه که شما دوتا قیافهتون اینقدر شبیه باشه؟!"
شامروک فاش میکند که شنکس برادر دوقلوی کوچکترش است که از او جدا بزرگ شده. شامروک میگوید که شنکس یک بار به "ماری جوا" برگشته، اما ترجیح داده که توی "دنیای پایین و کثیف" زندگی کنه. (در این قسمت هیچ فلشبکی از شنکس وجود ندارد، فقط دیالوگ بین شخصیتهاست.)
لوکی با لحن تمسخرآمیز میگوید که حالا دشمنیاش با هر دو برادر شخصی شده و قسم میخورد که برای دوستان حیوانش انتقام بگیرد.
شامروک: "داری منو تهدید میکنی؟"
گونکو: "رئیس، وقتتو برای همچین آدمی هدر نده."
شامروک: "میدونم. نیازی نیست که خودم مستقیم بهش حمله کنم... "سربروس"."
شامروک شمشیرش رو بیرون میکشه و یه سگ غولپیکر سه سر به نام "سربروس" ازش بیرون میاد. (هنوز مشخص نیست که این یه قدرت "آکومای می" هست یا نه). این سربروس شبیه به زامبی "موریا" است، اما بسیار ترسناکتر به نظر میرسد. ابری از دود سیاه دور گردنش دیده میشود و از هر سه دهانش یک شمشیر بیرون میآید.
"گونکو" با استفاده از قدرتش یک پرندهی غولپیکر با تیرهایش میسازد. قبل از رفتن، شامروک به سه سر سربروس دستور میدهد که از بدنش جدا شده و پرواز کنند، سپس بدن سربروس دوباره به شمشیر تبدیل میشود. او و گونکو روی پرندهی تیرها پریده و از آنجا دور میشوند.
شامروک: "اگه زنده موندی، بیا و انتقامتو بگیر. من حریف تو خواهم بود..."
لوکی: "نه... داری شوخی میکنی... این امکان نداره...!!! ضربه خوردن از اون چیز خیلی بده!!!"
سه سر سربروس (که شمشیرها توی دهانشونه) توی هوا میچرخن و با سرعت بالا به سمت "لوکی" پرواز میکنن. سپس هر سه سر با هم به سینهی لوکی ضربه میزنند.
لوکی: "لعنت بهتون!! نجیبزادههای آسمانی!!! لعنت به همتون~~~~!!!"
شامروک و گونکو در حالی که از "دنیای زیرین" دور میشوند، با هم صحبت میکنند.
شامروک: "سرکوب کردنشون در حال حاضر سخته... اول از همه باید بچههاشون رو دستگیر کنیم... یه نفر دیگه رو خبر کن..."
گونکو: "متوجه شدم... کی رو میخوای؟"
برش به "قلعه اوروست":
"لوفی" و گروهش در حال صحبت با نگهبانهای غولپیکری هستند که در فصل قبل پیدا کردند.
لوفی عصبانی است، چون نگهبانهای غولپیکر ادعا میکنند که "شنکس مو قرمز" به آنها حمله کرده است. لوفی نمیتواند باور کند که شنکس چنین کاری کرده باشد و دربارهی افتخار و شخصیت فوقالعادهی شنکس صحبت میکند. "نامی" وقتی لوفی را اینطور عصبانی میبیند، پوزخند میزند.
نامی (با خنده): "خیلی به شنکس اعتماد داری، نه؟"
لوفی (عصبانی): "معلومه!! نامی!! تو هم عصبانی میشدی اگه کسی پشت سر موریمِر بد بگه، درسته؟!"
نامی: "اسمش بلمِرِه."
غولها: "پس... شاید کسی باشه که دقیقاً مثل اون به نظر میرسه... یا شاید برادرش باشه..."
لوفی: "برادر شنکس... اگه واقعاً برادری داشته باشه، فقط میتونم تصور کنم که آدم خوبی باشه. ولی تا حالا شنکس هیچوقت دربارهی خانوادش حرفی نزده. اون از بچگی توی یه کشتی دزد دریایی بوده... فکر کنم خانوادهی واقعیاش همون خدمهی راجر، ریلی... و کل خدمهی راجر بودن!! البته به جز باگی!"
درست در همین لحظه که لوفی دربارهی "دزدان دریایی راجر" صحبت میکند، صحنه فوراً به مرد مرموزی که در چندین فصل قبل دیدیم، تغییر میکند.
ما فقط پشتش رو میبینیم، اما او همون مردی است که در "کاور چپتر ۶۳۱" داشت با "کروکوس" مشروب میخورد.
مرد مرموز به سمت در اصلی "قلعه اوروست" در حال حرکت است و خیلی به در اصلی نزدیک شده است.
برش به فرانکی:
"فرانکی" در حال بررسی "درخت گنجینهای آدام" همراه با "ریپلی" است. فرانکی یک نقاشی غولپیکر روی تنهی درخت میبیند (هنوز مشخص نیست که این نقاشی چیست).
ریپلی: "فکر میکنم اینا نقاشیهاییه که خیلی وقت پیش توسط بچهها کشیده شده و حالا تبدیل به بخشی از پوست درخت شده."
✅@onepiecefarsi
▶️ کانال یوتویوب |🌐 پیج اینستاگرام
🌐 کامل ترین ربات دانلود وان پیس