دوران احمق کردن مردم توسط ملایان مذهبی سالهاست سر آمده، اینکه بگویید وجود دارد ولی ماورایی است و غیر مادی و قابل اندازهگیری نیست، تناقض گویی است. این میشود ایمان، نه استدلال منطقی. ایمان یعنی بدون هیچ دلیلی باور داشتن.
هر آنچه ادعا میکنید که وجود دارد چه در ذهن چه آن را به زبان بیاورید به محض ادعا کردن، قاعده پایین در موردش درست است(اینکه چیز ادعا شده وجود دارد یا ندارد بحث دیگری است).
قابل اندازهگیری است.
اندازهگیری یعنی هر آن روشی که منجر به کسب اطلاعات و شناخت میشود، مثل انواع مشاهده و انواع اندازه گیری های مختلف.
و این اندازهگیری انسان مرکزی نیست، یعنی نباید تصور کنید چون انسان نمیتواند پس قابل اندازه گیری نیست
یا زمان مرکزی نیست، یعنی نباید تصور کنید چون الان انسان توانایی اندازهگیری آن را ندارد پس تا ابد قابل اندازهگیری نیست.
چیز مورد ادعایی شما میتواند نیروی پنجم باشد یا ابعاد بیشتر یا خدا یا اسب تک شاخ، یا فکر یا خاطره یا توهم، اهمیتی ندارد، به محض اینکه بگویید یکی از اینها وجود دارد یا رخ میهد، پس قابل قابل اندازهگیری هستند حتی اگر در زمان حال توانایی آن را نداریم ما فرض میکنیم روزی ابزار مورد نیاز برای اندازهگیری آن یافت میشود
به جز این، آن ویز وجود ندارد.
وجود دارد معادل قابل اندازهگیری و قابل شناخت است؛ با یک بازه زمانی بینهایت برای انواع گونه های هوشمند فرضی با انواع برتر سطوح پیچیده از پردازشگر مرکزی نسبت به ما؛ به جز این، آن چیز وجود ندارد.
و وجود ندارد معادل غیرقابل اندازهگیری و یا غیر قابل شناخت است. یعنی اگر کسی فقط ادعا کند X وجود دارد ولی همزمان بگوید قابل اندازهگیری نیست برای همه دوران ها و با هر ابزاری در همه دوران ها، و توسط هر نوع گونه هوشمندی در همه جهانهای فرضی، در نتیجه آن چیز وجود ندارد و فرد به اشتباه تصور میکند وجود دارد.
این فرق چیزی است که وجود دارد و وجود ندارد؛ اندازهگیری.
گفتن از اینکه چیزی وجود دارد که قابل اندازه گیری نیست برای همه دوران ها، تناقض گویی است، چون قابل اندازهگیری نیست - برای همه دوران ها- یعنی وجود ندارد، و شما نمیتوانید بگویید یک چیز وجود دارد (قابل اندازهگیری است) ولی وجود ندارد (ولی قابل اندازهگیری نیست)، این تناقض گویی آشکار است.
هر چیزی که وجود دارد قابل اندازهگیری است، به جز این، پس وجود ندارد.
به محض ادعای وجود چیزی، آن را قابل اندازهگیری کرده اید، اگر امروز نمیشود، پس مسئله تنها زمان است.
این پیش فرض منطقی علم و دانشمندان بوده و هست و خواهد بود که وقتی فرض میکنند چیزی وجود دارد(مثل ماده تاریک) تلاش میکنند آن را اندازهگیری کنند(هر روشی برای شناخت و کسب اطلاعات، مثل انواع مشاهده، انواع اندازه گیری، آزمایش ها و غیره).
«شادی، خنده، غم، عشق، خدا، درد، تک شاخ، قوری راسل، ماورا، جن، روح، پری» فقط کافیست بگویید «وجود دارند، یا به خودی خود وجود دارند، یا هستند، یا یک موجودیت یا هستومند هستند، یا یک هست وابسته هستند»، در نتیجه به زبانی دیگر گفتهاید : قابل اندازهگیری هستند، مسئله فقط زمان است؛ به جز این، پس وجود ندارند. غیر قابل اندازهگیری معادل وجود ندارد است.
سام آریامنش
🈁
@ofoghroydadd