گزینه دیگر
در سال اول یا دوم جنگ یک روز با یکی از مقاماتی که امروز بی مقام است ناهار میخوردم. سر ناهار به او گفتم: این درست نیست که ما کاری با جمع آوری اسناد و مدارک جنگ نداشته باشیم و وزارت خارجه مان هیچ کاره باشد( آن روزها وزارت خارجه داشتیم و نداشتیم. اسماً داشتیم ولی سرتاسر آن خاک مرده پاشیده بودند.) گفتم امروز ما با سازمان ملل کاری نداریم ولی بالاخره روزی ما مجبور می شویم به سازمان ملل برویم و از خود دفاع کنیم و جنگ را از راه مذاکره ختم کنیم. نمی دانم گفته من تا چه حد موثر واقع شد، ولی این را می دانم که ما بالاخره جنگ را با مذاکره حل و فصل نکردیم. امروز هم ظاهراً وضع ما با آن سالها فرقی نکرده. وزارت خارجه ای داریم که کاره ای نیست. مذاکره را هم بی فایده و بی حاصل می دانیم. ظاهراً اگر قرار است روزی به این جنگ اقتصادی خاتمه داده شود، با مذاکره نخواهد بود، بلکه با آشامیدن تنها گزینه
دیگر خواهد بود.
در سال اول یا دوم جنگ یک روز با یکی از مقاماتی که امروز بی مقام است ناهار میخوردم. سر ناهار به او گفتم: این درست نیست که ما کاری با جمع آوری اسناد و مدارک جنگ نداشته باشیم و وزارت خارجه مان هیچ کاره باشد( آن روزها وزارت خارجه داشتیم و نداشتیم. اسماً داشتیم ولی سرتاسر آن خاک مرده پاشیده بودند.) گفتم امروز ما با سازمان ملل کاری نداریم ولی بالاخره روزی ما مجبور می شویم به سازمان ملل برویم و از خود دفاع کنیم و جنگ را از راه مذاکره ختم کنیم. نمی دانم گفته من تا چه حد موثر واقع شد، ولی این را می دانم که ما بالاخره جنگ را با مذاکره حل و فصل نکردیم. امروز هم ظاهراً وضع ما با آن سالها فرقی نکرده. وزارت خارجه ای داریم که کاره ای نیست. مذاکره را هم بی فایده و بی حاصل می دانیم. ظاهراً اگر قرار است روزی به این جنگ اقتصادی خاتمه داده شود، با مذاکره نخواهد بود، بلکه با آشامیدن تنها گزینه
دیگر خواهد بود.