داستان از زنان نمونه در اسلام...........................
داستان پنجاه📚
✍ای پیامبر، چرا با این زن پیر و کهن سال اینقدر خوش آمد گفتی❓️...🌺.
بیهقی و ابن نجار از عایشه(رضیاللهعنهما ) روایت نموده اند که گفت: پیر زنی نزد پیامبر(صلیاللهعلیهوآلهوسلم ) آمد ،
پیامبر(صلیاللهعلیهوآلهوسلم ) به او گفت: تو کیستی❓️
پاسخ داد: جثّانه مزنی ، فرمود: 《بلکه تو حسانه مزنی هستی شما چطورید❓️
حالتان چگونه است❓️
بعد از ما چطور بودید❓️》.
پاسخ داد: به خیر پدر و مادرم فدایت ای رسول الله، ووقتی بیرون رفت گفتم:
ای رسول الله(صلیاللهعلیهوآلهوسلم )به این زن پیر اینقدر خوش آمد می گویی⁉️
گفت:《 ای عایشه وی در زمان خدیجه نزد ما می آمد ، و مراعات آشنایی از ایمان است 》.
و نزد بیهقی همچنان از وی روایت است که گفت :
پیر زنی نزد پیامبر اکرم( صلی الله علیه وآله وسلم) می آمد، و او به وی خوش حال می گردید و عزتش می نمود ،
گفتم: پدر و مادرم فدایت، تو برای این پیر زن چیزی انجام میدهی که برای هیچ کسی انجام نمی دهی ❗️
گفت: 《وی در زمان خدیجه نزد مان می آمد ، آیا نمیدانی که کرم در دوستی از ایمان است》.
این چنین در الکنز (۷/۱۱۵) آمده است و بخاری از ابو طفیل (رضیاللهعنه) روایت نموده ، که گفت:
پیامبر(صلیاللهعلیهوآلهوسلم ) را در جعرانه دیدم که گوشتی را تقسیم مینمود،
من در آن روز بچه ای بودم که یک عضو شتر را میتوانستم ببرم ، آن گاه زنی آمد و پیامبر(صلیاللهعلیهوآلهوسلم ) چادرش را برای وی پهن نمود ،
گفتم: این کیست❓️
پاسخ داد : مادرش که وی را شیر داده است.
❤️اللهم صل علی محمد وآل محمد ❤️
تمام..
التماس دعا دوستان....
نشر داستان صدقه جاریه است.
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
داستان پنجاه📚
✍ای پیامبر، چرا با این زن پیر و کهن سال اینقدر خوش آمد گفتی❓️...🌺.
بیهقی و ابن نجار از عایشه(رضیاللهعنهما ) روایت نموده اند که گفت: پیر زنی نزد پیامبر(صلیاللهعلیهوآلهوسلم ) آمد ،
پیامبر(صلیاللهعلیهوآلهوسلم ) به او گفت: تو کیستی❓️
پاسخ داد: جثّانه مزنی ، فرمود: 《بلکه تو حسانه مزنی هستی شما چطورید❓️
حالتان چگونه است❓️
بعد از ما چطور بودید❓️》.
پاسخ داد: به خیر پدر و مادرم فدایت ای رسول الله، ووقتی بیرون رفت گفتم:
ای رسول الله(صلیاللهعلیهوآلهوسلم )به این زن پیر اینقدر خوش آمد می گویی⁉️
گفت:《 ای عایشه وی در زمان خدیجه نزد ما می آمد ، و مراعات آشنایی از ایمان است 》.
و نزد بیهقی همچنان از وی روایت است که گفت :
پیر زنی نزد پیامبر اکرم( صلی الله علیه وآله وسلم) می آمد، و او به وی خوش حال می گردید و عزتش می نمود ،
گفتم: پدر و مادرم فدایت، تو برای این پیر زن چیزی انجام میدهی که برای هیچ کسی انجام نمی دهی ❗️
گفت: 《وی در زمان خدیجه نزد مان می آمد ، آیا نمیدانی که کرم در دوستی از ایمان است》.
این چنین در الکنز (۷/۱۱۵) آمده است و بخاری از ابو طفیل (رضیاللهعنه) روایت نموده ، که گفت:
پیامبر(صلیاللهعلیهوآلهوسلم ) را در جعرانه دیدم که گوشتی را تقسیم مینمود،
من در آن روز بچه ای بودم که یک عضو شتر را میتوانستم ببرم ، آن گاه زنی آمد و پیامبر(صلیاللهعلیهوآلهوسلم ) چادرش را برای وی پهن نمود ،
گفتم: این کیست❓️
پاسخ داد : مادرش که وی را شیر داده است.
❤️اللهم صل علی محمد وآل محمد ❤️
تمام..
التماس دعا دوستان....
نشر داستان صدقه جاریه است.
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺