Репост из: کانال توسعه فعالیتهای آکادمی طاهری (گروه۱)
📌به مناسبت 19Nov روز جهانی مرد برای مرد مردان استاد محمدعلی طاهری بزرگوار ...💖
روز جهانی مرد با حضور بزرگمرد عرصه های علم و معرفت و حق طلبی و ظلم ستیزی، استاد محمدعلی طاهری بر همگان پرخیر و برکت باد ....
روزگاری مردی از خویشتن خویش رسته پا به میدان عظیم مبارزه ای حق طلبانه و ظلم ستیزانه نهاد و یک تنه در مقابل ظلم و جهل تاریخی بشر ایستاد و مسیری نو بنیان نهاد.
مسیری روشن از اگاهی الهی که خدشه ای بر آن وارد نشد و سوال مندان و مشتاقان و طالبان معرفت و اوارگان و سر در گریبانان و بیماران و دردمندان و ... را در حول محور رحمانیت عام الهی دور هم جمع کرد و آنها را به بیان و وصل از سیطره ظلم و جهل تاریخی رهانید و تمام گذرگاهها را به او شناساند و پابه پای کودکی های انسان گام برداشت و ...
وقتی سخن آغاز نمود ....چه کلام آشنایی..... از جان ما با جان ما سخن گفت و چه گم کرده ای را یافتیم بعد از عمری در پی گشتن و نیافتن....
زمزمه هایش شبیه زمزمه های حیات بود که در رگهای ما جریان یافت و ما را از نو احیا کرد و بیدارمان کرد در دنیای پر از رحمت و نعمت و شگفتی و نور و آگاهی....
چنان دنیایی که فراموش کردیم در چه جهنم سوزان و تنگ و تاریکی زندگی میکردیم و آنچنان غرق بودیم که گمان نجات نیز نداشتیم....
زنده شدیم و تولد یافتیم و زندگی آغاز کردیم و چقدر مشمول رحمانیتش شدن دل پذیر بود...
از اصل مان جدا مانده و آوارگانی بودیم که پوشش یافتیم از خانه پدری .... مسیر گم شدگی هایمان را کوتاه کرد و چه امن و آسایشی یافتیم در آن مامن بی بدیل الهی....
و دستانش را چه پر روزی کرده اند که خوان رحمت الهی را چنان فراخ گسترده که هر تشنه و درمانده و در راه مانده و .... را مهمان می کند و چه میزبان صادق و رئوف و دست و دلبازی که برای میهمانانش از بهترین روزی ها بی چشم داشت می بخشد و ....
مرد مردان از خویش رسته پا به میدان نهاده بودبا عزمی جزم و دلی به وسعت هستی که هستی در بر میگرفت....
اما ....ما چه دشنه ها که بر دلش از سر جهل زدیم،
چه خنجر ها که بی مروت در دلش فرو کردیم،
چه سنگها که بر پایش زدیم و
چه زخمها که بر جا نهادیم و او بزرگوارانه و پدرانه و خدای گونه دستان سرد و لرزان ما را باز در دست گرفت و بوسید و باز محروممان نکرد از لطف و برکت و عشق و رحمت ....
خنجر جهل و ظلم و بیداد او را تا پای چوبه دار کشانید اما باز هم این وجود مصمم و مطمئن و مهربان او بود که گامهای استوار اسطوره های جهل و ظلم را لرزان کرد و ....
برای از او گفتن حرف بسیار است...
برای مظلومیتش گریستن، اشک بسیار ...
برای قدردانی کردن از او دلهای منقلب شده به لطف و برکتش، بسیار ....
برای برشمردن خدماتش سخن بسیار ....
برای گفتن از آزادگی اش، مقال بسیار ....
عمری باید نوشت ...
باید گفت ...
باید گریست ...
باید فریاد زد ...
باید سجده کرد ...
و
باید جان فدا کرد برای چنین عاشق پاکباز....💖
(قسمت اول)
#محمدعلی_طاهری
#محمد_علی_طاهری
#مکتب_عرفان_کیهانی_حلقه
#روز_جهانی_مرد
روز جهانی مرد با حضور بزرگمرد عرصه های علم و معرفت و حق طلبی و ظلم ستیزی، استاد محمدعلی طاهری بر همگان پرخیر و برکت باد ....
روزگاری مردی از خویشتن خویش رسته پا به میدان عظیم مبارزه ای حق طلبانه و ظلم ستیزانه نهاد و یک تنه در مقابل ظلم و جهل تاریخی بشر ایستاد و مسیری نو بنیان نهاد.
مسیری روشن از اگاهی الهی که خدشه ای بر آن وارد نشد و سوال مندان و مشتاقان و طالبان معرفت و اوارگان و سر در گریبانان و بیماران و دردمندان و ... را در حول محور رحمانیت عام الهی دور هم جمع کرد و آنها را به بیان و وصل از سیطره ظلم و جهل تاریخی رهانید و تمام گذرگاهها را به او شناساند و پابه پای کودکی های انسان گام برداشت و ...
وقتی سخن آغاز نمود ....چه کلام آشنایی..... از جان ما با جان ما سخن گفت و چه گم کرده ای را یافتیم بعد از عمری در پی گشتن و نیافتن....
زمزمه هایش شبیه زمزمه های حیات بود که در رگهای ما جریان یافت و ما را از نو احیا کرد و بیدارمان کرد در دنیای پر از رحمت و نعمت و شگفتی و نور و آگاهی....
چنان دنیایی که فراموش کردیم در چه جهنم سوزان و تنگ و تاریکی زندگی میکردیم و آنچنان غرق بودیم که گمان نجات نیز نداشتیم....
زنده شدیم و تولد یافتیم و زندگی آغاز کردیم و چقدر مشمول رحمانیتش شدن دل پذیر بود...
از اصل مان جدا مانده و آوارگانی بودیم که پوشش یافتیم از خانه پدری .... مسیر گم شدگی هایمان را کوتاه کرد و چه امن و آسایشی یافتیم در آن مامن بی بدیل الهی....
و دستانش را چه پر روزی کرده اند که خوان رحمت الهی را چنان فراخ گسترده که هر تشنه و درمانده و در راه مانده و .... را مهمان می کند و چه میزبان صادق و رئوف و دست و دلبازی که برای میهمانانش از بهترین روزی ها بی چشم داشت می بخشد و ....
مرد مردان از خویش رسته پا به میدان نهاده بودبا عزمی جزم و دلی به وسعت هستی که هستی در بر میگرفت....
اما ....ما چه دشنه ها که بر دلش از سر جهل زدیم،
چه خنجر ها که بی مروت در دلش فرو کردیم،
چه سنگها که بر پایش زدیم و
چه زخمها که بر جا نهادیم و او بزرگوارانه و پدرانه و خدای گونه دستان سرد و لرزان ما را باز در دست گرفت و بوسید و باز محروممان نکرد از لطف و برکت و عشق و رحمت ....
خنجر جهل و ظلم و بیداد او را تا پای چوبه دار کشانید اما باز هم این وجود مصمم و مطمئن و مهربان او بود که گامهای استوار اسطوره های جهل و ظلم را لرزان کرد و ....
برای از او گفتن حرف بسیار است...
برای مظلومیتش گریستن، اشک بسیار ...
برای قدردانی کردن از او دلهای منقلب شده به لطف و برکتش، بسیار ....
برای برشمردن خدماتش سخن بسیار ....
برای گفتن از آزادگی اش، مقال بسیار ....
عمری باید نوشت ...
باید گفت ...
باید گریست ...
باید فریاد زد ...
باید سجده کرد ...
و
باید جان فدا کرد برای چنین عاشق پاکباز....💖
(قسمت اول)
#محمدعلی_طاهری
#محمد_علی_طاهری
#مکتب_عرفان_کیهانی_حلقه
#روز_جهانی_مرد