زمستون واقعن فصل زیباییه؛ برف و لباسهای سکسیتر، اینکه به مدت سه ماه کسبوکارها با یک یازدهم سرعت عادیشون به حیات اِدامه میدن و در عمل در induced coma به سر میبرن چون هفتهای حداقل هفت نفر مریض میرن سر کار و هفت نفر دیگه رو میخوابونن تو آب نمک استعلاجی برای هفتهی بعدش خودشونم میرن مرخصی ده روز و اینکه شاخص آلوگی هوا در بهترین حالت و شاید پونزده روز یک بار به التماس و کمک باد و چهل و سه/چاهار دقیقه الی یک ساعت/یک ساعت و ده دقیقه میآد روی نارنجی کمرنگ و بعد برمیگرده به قرمزِ جیغ. حالا الان یکی میآد میگه نه، تابستون خوبه که نور خورشید و بیکینی کنار ساحل، که بوی لاشهی خوک میدن نصف مردم و رایحهی عرقشون از خودشون صد فرسخ جلوتره و که وقتی هر روز سر ظهر برق چاهار ساعت میره مثل ماهیای که از آب پریده بیرون و الان روی فرشه لخت میاُفتی یه گوشه و برای بقا میجنگی. برو بابا.
خب دوستان؛ این یک debate نیست و ما داریم مباحثه نمیکنیم با هم و اینطوری نیست که در آخر یکی از فصول برنده اعلام شه و از اون به بعد هیچکس اجازه نداره دربارهی باقیشون نه که حرف بزنه، حتی فکر هم نکنه. بنابراین خودت برو بابا.
خب دوستان؛ این یک debate نیست و ما داریم مباحثه نمیکنیم با هم و اینطوری نیست که در آخر یکی از فصول برنده اعلام شه و از اون به بعد هیچکس اجازه نداره دربارهی باقیشون نه که حرف بزنه، حتی فکر هم نکنه. بنابراین خودت برو بابا.