مورخان


Гео и язык канала: Иран, Фарси
Категория: не указана


شبکه علمی تاریخنگاران ایران
www.movarekhan.com
ارتباط با ما از طریق تلگرام:
@movarekhan_admin
ارتباط با انتشارات مورخان:
@movarekhan_publication
ارتباط با ما از طریق ایمیل:
info@movarekhan.com

Связанные каналы

Гео и язык канала
Иран, Фарси
Категория
не указана
Статистика
Фильтр публикаций


به اطلاع اعضا و مخاطبان فرهیخته کانال مورخان می رساند؛ جهت بهره مندی از بازخورد مطالب و در صورت لزوم گفتگو و نقد مطالب بارگزاری شده در کانال مورخان، امکان «بحث و گفتگو» و «ری اکشن» کانال فعال شده است.

از عزیزان درخواست می شود در صورت علاقه به ابراز نظر و غنا بخشیدن به مطالب منتشر شده، نظرات ارزشمند خود را صرفا با محوریت همان پست بیان کرده و از انتشار هرگونه مطلب متفرقه و غیرمرتبط خودداری فرمایند.


زنان روزنامه نگار پیشگام

عفت سیاح سپانلو (مشهور به دکتر کحال)  اولین زن روزنامه‌نگاری بود که نشریه‌ای اختصاصی برای زنان چاپ کرد و به اولین زنِ صاحب‌امتیاز و سردبیر و ناشر در مطبوعات بدل شد. او دخترِ میرزا محمد حکیم‌باشیِ همدانی بود که این امکان را برای دخترش فراهم کرد تا تحصیلاتش را در مدارس مبلغان مسیحی در تهران تکمیل کند و نزد میسیونرهای آمریکایی در ایران طبابت بیاموزد و به‌عنوان نخستین زنِ چشم‌پزشک اجازه‌ی طبابت کسب کند. او با دکتر حسین کحال، از مشروطه‌خواهان و مدافعان حقوق زنان، ازدواج کرد و از تشویق و حمایت همسرش برای چاپ نشریه‌ای مخصوص زنان بهره‌مند شد.

اولین روزنامه‌ی اختصاصی زنان با نام دانش در سال ۱۲۸۹ شمسی (چهار سال پس از مشروطه) منتشر شد و در نخستین شماره ماهیت و رویکرد خود را معرفی کرد

او با لباس و کلاه فرنگی و کتابی در دست کنار فرزندش روبه‌روی دوربین نشست و عکس گرفت و شمایل زن تحصیل‌کرده و اهل دانشی را ثبت کرد که تغییر وضعیت جامعه را ثمره‌ی آگاهی و سوادِ مادران می‌دانست و به همین علت بر نقش و تأثیر زنان در تربیت نسل آینده و  تحول کشور تأکید می‌کرد.

برای مطالعه متن کامل مقاله
@movarekhan

768 0 27 2 10

بندر انزلی به عنوان نخستین مقصد ورود لهستانی­ها اولین اردوگاه اسکان موقت بود. در مسیر انزلی به تهران برخی از لهستانی­ها در قزوین ماندگار شدند و برخی به سمت همدان به قصد کرمانشاه و عراق حرکت کردند و در نهایت بخش اعظم آنها به تهران عزیمت نمودند. تهران، مقصد اصلی اسکان آنان بود. دوشان تپه، محوطه دانشکده فنی هواپیمایی، یوسف آباد به عنوان محل نگهداری کودکان، سرخ حصار به عنوان محل نگهداری سالخوردگان از جمله سکونتگاه­های موقتی آنها بود.

سیر عبور سربازان لهستانی که به ارتش متفقین پیوسته بودند به اهواز و خرمشهر و بندر شاپور (بندر امام خمینی فعلی) ختم می­شد تا از آنجا با کشتی به آفریقای جنوبی و هند رهسپار شوند. به همین سبب اهواز و خرمشهر آخرین مقصد لهستانی­ها و آخرین اردوگاه حضور آنان در جغرافیای ایران بود. بنابر گزارش­های به دست آمده، مسیر حرکت آنها را می­توان بر نقشه ترسیم نمود، بی­تردید این مسیر حرکت تعاملات فرهنگی بسیاری در برخورد اجتماعی میان دو ملت پدید آمده است که نیاز به مطالعه میدانی گسترده در جغرافیای ایران دارد.

متن کامل یادداشت «پناهندگان لهستانی ...» دکتر عباس پناهی
@movarekhan


Репост из: مورخان
از سیستان تا مرو : در جست و جوی شادی
✍️هادی میرشاهی (دانشجوی مقطع دکتری تاریخ ایران)

سالهاست که مطالب رسانه‌های مجازی در میان ایرانیان دست به دست می شود و خواندن متن های مجازی ، جای کتاب‌خوانی را گرفته است. بخش زیادی از این متن‌ها : جعلی ، نامستند و ساختگی هستند و به واسطه پخش گسترده در میان مخاطبان ، زدودن این روایتها و تاریخهای نو، که گهگاه با اهداف خاصی ساخته شده‌اند و به محکمات تاریخی و ادبی بدل گشته‌اند ،کاری بس دشوار و گاه ناممکن است. تجربه نشان داده است که توضیح، تبیین و رمزگشایی از مطالب جعلی فضای مجازی در تکرار و شیوع گسترده آنها کم تاثیر است، اما خطاپوشی و نادیده‌انگاری آگاهان حاضر در گروهها و جمع های تشکیل شده در فضای مجازی نیز به نوعی اعلام تسلیم و انفعال مطلق اهل تاریخ و فرهنگ در برابر رواج هرچه بیشتر مطالب گمراه کننده ای است که جز دامن زدن به خرافات، تثبیت اختلافات و تحکیم اعتقادات نادرست نتیجه دیگری نخواهند داشت.

چند سالی ست که در ایام نوروز داستانکی به نقل از تواریخ سیستان! با اندک تفاوتهایی با متن ذیل دست به دست می شود :
« در تواریخ سیستان آمده است: «وقتی که سپاهیان «قتیبه»، سیستان را به خاک و خون کشیدند، مردی چنگ نواز، در کوی و برزن شهر که غرق خون و آتش بود، از کشتارها و جنایات «قتیبه» قصه ها می گفت و اشک خونین از دیدگان آنانی که بازمانده بودند، جاری می ساخت و خود نیز، خون می گریست ... و آنگاه بر چنگ می نواخت و می خواند: با این همه غم در خانه دل اندکی شادی باید که گاه نوروز است.»

ناگفته پیداست که جست و جوی این روایت در کتابی که به تاریخ سیستان مشهور است و سایر منابع تاریخی بی‌حاصل است. جست و جوی اینترنتی متن هم تنها تکرارش را در انواع شبکه های مجازی نشان می‌دهد. اما کلید معما در مقاله «نوروز» دکتر شریعتی در کتاب هبوط در کویر است. از قرار معلوم دکتر شریعتی در سال 1346 با دانشجویان تاریخ راهی سفری به عراق بوده است که از سفر باز مانده است ، شریعتی از سفر جامانده در راه متنی برای خواندن در اجتماع آن دانشجویان می نویسد، که همین مقاله نوروز است. دکتر شریعتی از محفوظات خود چنین نوشته است :
«تاريخ از مردي در سيستان خبر مي‌دهد که در آن هنگام که عرب سراسر اين سرزمين را در زير شمشير خليفه جاهلي آرام کرده بود، از قتل عام شهرها و ويراني خانه‌ها و آوارگي سپاهيان مي‌گفت و مردم را مي‌گرياند و سپس، چنگ خويش را بر مي‌گرفت و مي‌گفت: ابا تیمار اندکی شادی باید».

اگر کلام مرد چنگ نواز روایت دکتر شریعتی را جست و جو کنیم، خواهیم دید که به عنوان نمونه‌ای از فارسی دری قدیم در کتابهای متعددی به صورت: «ابا این تیمار باید اندکی شادی» آمده است، از جمله در مجلد اول کتاب سبک شناسی ملک الشعرای بهار و کتاب از گذشته ادبی ایران دکتر زرین کوب و یادداشت های علامه محمد قزوینی . بهار روایت را از کتاب عیون الاخبار ابن قتیبه دینوری به این شکل ترجمه کرده است : «در شهر مرو مردی بود که برای ما قصه های مُبکی نقل می کرد و ما را می گریانید سپس از آستین طنبوری برآورده، میخواند : ابا این تیمار اندکی شادی باید.»

می توان حدس زد که دکتر شریعتی روایت را در کتاب سبک‌شناسی بهار خوانده است و ناکامی بازماندن از سفر عراق سبب شده است که صحنه ماجرا را از مرو به سیستانی ببرد که بهار کتاب تاریخش را تصحیح کرده است و قصه های سوگ ناک مرد طنبور نواز را نیز اعمال عرب‌های مسلمان در هنگامه فتح ایران انگاشته است. در گام بعدی روایت سازان مجازی امروز، که گاه نوروز است را افزوده‌اند و دانسته یا نادانسته ابن قتیبه دینوری را با قتیبه بن مسلم و یزید بن مهلب جایگزین ساخته‌ اند و شرحی هم از جنایات آنها در نیمروز و سیستان بافته‌اند.

*با تشکر از آقای حبیب دانش شهرکی که مرا از وجود این روایت در کتاب هبوط در کویر دکتر شریعتی آگاه ساخت.

منابع :
ابن قتیبه دینوری ،عیون الاخبار ، جلد چهارم -چاپ قاهره-صفحه 91
محمد تقی بهار ، سبک شناسی ، جلد اول - چاپ چهارم-انتشارات امیر کبیر-تهران :1355-صفحه 21
عبدالحسین زرینکوب، از گذشته ادبی ایران ، چاپ دوم -تهران : 1383 – صفحه 95
علی شریعتی ، هبوط در کویر ، متن تایپ شده سایت خانه شریعتی ، صفحه744
@movarekhan


Репост из: مورخان
🖋 «حاجی فیروز»؛ از دل اسطوره ها تا خیابان های امروز تهران
روزنامه ایران / ۲۸ اسفند ۱۳۹۶
دکتر آمنه ابراهیمی، تاریخ پژوه
در مورد پدیداری شخصیت حاجی فیروز، کسی که تنها یک روز در سال ظاهر می‌شود و آدمیان را از آمدن فصلی دیگر با خبر می‌کند، در دل فرهنگ ما نظرات مختلفی ارائه شده است و به نظر می‌رسد این نظرات با وجود تفاوت‌ها و اشتراکاتشان، سراسر بیانگر نوعی غنای معنایی شخصیت حاجی فیروز و مراحل سیر تحول و تکوین آن هستند.
یادداشت پش رو نوشتاری محققانه درباره ریشه های پیدایش این شخصیت در فرهنگ عامه ایرانیان است.
در مورد پدیداری شخصیت حاجی فیروز در دل فرهنگ ما نظرات مختلفی ارائه شده است و به نظر می¬رسد این نظرات علیرغم تفاوت ها و اشتراکاتشان، سراسر بیانگر نوعی غنای معنایی شخصیت حاجی فیروز و مراحل سیر تحول و تکوین آنند. برخی حاجی فیروز را همان عمو نوروز، ننه نوروز و یا بابا نوروز دانسته¬اند.
ریشه یابی برآمدن شخصیت حاجی فیروز ما را به روزگاران اساطیری هم می¬رساند. روزگاری که سیاوش خونش بر زمین ریخته شد و از خون او گیاهی رویید که پرسیاووشان نام گرفت. از دریچه چشم «مهرداد بهار» مراسم سوگ سیاوش، نمودی از سرنوشت ایزدی نباتی/ شهید شونده است. چهره سیاه حاجی فیروز نیز نمود بازگشت او از جهان مردگان و لباس سرخش نماد همان خون سیاوش است که بار دیگر به حیات قدم می¬نهد و شادی و زایش را با خود می¬آورد. از منظر وی نام سیاوش نیز معادل مرد سیاه یا مردی با چهره سیاه است. و این گونه است که بهرام بیضایی در «سیاووش خوانی» به روشنی از مرگ سیاوش به مثابه از بین رفتن عناصر اولیه هستی و نابودی جهان سخن گفته است. او از زبان سیاوش می¬گوید: « در خوابم گذشت که آب آتش گرفته است. و باد آتش گرفته است و آتش آتش گرفته است در خوابم گذشت که در رگهایم خون آتش گرفته است.»
از سوی دیگر در پی رمزگشایی از تن این پیکره نمادین سرخ، «کتایون مزداپور» لوحی آکدی در خاک میانرودان را مورد مطالعه قرار داده است، این لوحه کهن به ما می¬گوید که ایشتر (الهه تموز/ایزد کشاورزی) شاه دوموزی را برای ازدواج انتخاب می¬کند. او سپس یکباره خود به زیر زمین می¬رود. با رفتن او به زیر زمین زایش و رویش در زمین متوقف می¬شود و در پی آن دوموزی برای آوردن همسرش از زیر زمین با لبان و جامه سرخ و در حالی که دایره زنگی و نی¬لبک می¬نوازد به زیرزمین می¬رود و بدین سان است که سرگذشت آنها به طرزی نمادین شخصیتی چون «حاجی پیروز» را به عنوان نماینده¬ای از دنیایی قدسی و پیکی بهاری، امید بخش و شادی آور پدید آورده است.
در منابعی دیگر خاستگاه حاجی فیروز به دوران ساسانیان بازمی¬گردد. کسی که در این زمان سیاه نیست و رخساری زیبا دارد و به عنوان «پیروز» و «خجسته» شناخته می¬شود و پیام آور نوروز برای شاه است و از جانب خدا آمده است. اینکه چرا او به رنگ سیاه درآمده و در دل فرهنگ مردم جای گرفته نیز قصه ای دیگر در پی دارد. در دل آثاری دیگر حاجی فیروز را راهنمایی می¬بینم که مردم را در آخرین روزهای زمستان (پنج روز آخر) به جانب دیدار ارواح عزیزانشان هدایت می¬کند.
از جهتی دیگر و در راستای نوید بخشی حاجی فیروز که افزون بر رسیدن فصل تازه بهار و آمدن نوروز، سر زدن خورشید را نیز دربر می¬گیرد برخی پدیداری او را در دل فرهنگ مهر یا میترا جسته¬اند. «سودابه فضایلی» که در مقاله¬ای با عنوان «فیروز مقدس» این موضوع را بررسی کرده؛ بر این نظر است که ایزد مهر یا میتره واسطه¬ای است میان آفریدگار و آفریدگانش و از عهد و پیمان و ماه هفتم و روز شانزدهم هر ماه محافطت می¬کند. فضایلی کوچروی کیش مهر را در اروپا و از جمله در یونان و رم دنبال کرده و بر این نظر است که حاجی فیروز از مقامات مهری است که با بابانوئل نیز که یکی از مهریانِ بلند مرتبه به نام «پدر» است برابری می¬کند. از سوی دیگر ریشه¬یابی کلمه حاجی نیز ما را به واژه ای یونانی می¬رساند که به معنای مقدس است. فیروز نیز به معنی فاتح و پیروز است و این در حالی است که در آیین مهر کلمه نبرد نیز به همین معناست. از این روز حاجی فیروز معادل فردی مقدس و پیروز قرار می¬گیرد. سرخ پوشی حاجی فیروز نیز که گویا به معنای رنگ سرخ در آیین مهر می¬رسد نماد خون و مظهر خورشید است.
دانسته¬های دیگر ما حاکی از این است که حاجی فیروزها در اوایل دوره قاجار بیشتر از بین سیاهان آفریقایی-اند که به عنوان خدمتکار خانه وارد بدنه جامعه و فرهنگ ما شده بودند. کسانی که با آرایش و صورتک به رقص و لودگی در کوچه ها و معابر می¬پرداختند و از بهار می¬خواندند و مردم آن¬ها را بسیار دوست می¬داشتند و به عنوان شادباش به آنها پولی می¬بخشیدند. در تهران این روزها، روزهایی که چهره...
movarekhan.com/go/992
🌐 شبکه مورخان @movarekhan
کانال علمی تاریخ‌پژوهان ایران
⚡️ ادامه مطلب را در INSTANT VIEW بخوانید 👇🏻


Репост из: انتشارات جهاددانشگاهی واحد اصفهان
#کتاب_نوشت

📚 معرفی تازه‌های نشر در جهاددانشگاهی واحد اصفهان

✅ عنوان کتاب: «گزیده اسناد انتخابات مجلس شورای ملی در اصفهان»

🔸️ نویسندگان: مرتضی نورائی، محمد افقری

نوبت چاپ: اول
سال چاپ: ۱۴۰۲
صفحه: ۵۵۲
قطع: وزیری

📌 لینک خرید اینترنتی و اطلاعات بیشتر:
👈اینجا را کلیک کنید 👉


🔗 راه‌های ارتباط با انتشارات جهاددانشگاهی واحد اصفهان:

سایت:
📕 jzip.ir/pub
اینستاگرام:
📘 instagram.com/jdisf.pub
تلگرام:
📔 https://t.me/jdisfpub
ایتا:
📙 eitaa.com/jdisfpub
ارتباط با ادمین:
📗 @jdisfpubadmin


🌐 انتشارات جهاددانشگاهی واحد اصفهان
@jdisfpub


اسنادی از صورت اسامی و میزان مبلغ هزینه ماهیانه «تحت نظری ها»  سال 1316 ه.ش (دوره رضاشاه)

از اسناد اینگونه برمی آید که افراد و خانواده های آنها که دستگیر، اعدام یا تبعید شده بودند از دولت مقرری دریافت می کرده اند.
@movarekhan


Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
فیلمی تازه منتشر شده، احتمالاً از دوره دوم مجلس شورای ملی که نخستین فیلم موجود از مجلس ایران است.
دومین دوره مجلس شورای ملی در ۲۴ آبان ۱۲۸۸ گشایش یافت و در سوم دی ۱۲۹۰ به دنبال اولتیماتوم دولت روسیه و با فرمان ناصرالملک نایب‌السلطنه منحل شد.

@mamalekemahruseh
@movarekhan


Репост из: مردم نامه
✅ مردم‌نامه چیست؟
چیستی و چرایی مردم‌نامه‌نویسی

📣 سخنرانان:
🔹زهرا گلشن
🔹مقصود فراستخواه
🔹آرش حیدری
🔹محمدجواد عبدالهی
🔹محمد غفوری

📌و با حضور داریوش رحمانیان

📍مدیر نشست:
حسین منوچهری

⏰ زمان: پنج‌شنبه، ۱۷ اسفند ۱۴۰۲، ساعت ۱۷
🏢 مکان: خیابان استاد نجات‌الهی (ویلا)، نبش ورشو، خانهٔ اندیشمندان علوم انسانی، سالن فردوسی

📜@mardomnameh




Репост из: |امین آریان‌راد|
مشروطه ایرانی متاثر از عثمانی یا انگلستان؟
چند ماه پیش دکتر جواد طباطبایی در یک سخنرانی، متاثر از فریدون آدمیت، آبشخور مشروطه ایرانی را انگلستان دانست و هرگونه تاثیر عثمانی در این زمینه را مردود دانست. دکتر حسن حضرتی در پاسخ‌هایی با ارائه مستنداتی این ادعا را بی پایه دانست. در ادامه هواداران طباطبایی پاسخ‌هایی از سنخ پاسخ‌های استادشان به سخنان حضرتی دادند و این بحث برای چند روزی ادامه یافت. در اینجا بار دیگر مساله جایگاه فریدون آدمیت در تاریخ نگاری مشروطه و لزوم ارائه خوانش‌های جدید مطرح گردید.
تاریخ نگاری مشروطه در ایران، به شدت تحت سیطره گفتمان فریدون آدمیت از این نهضت بوده‌است. وی از دهه ۱۳۴۰ به نگارش آثاری در این زمینه پرداخت که هنوز هم در کلیتش کم نظیر و معتبرند، گرچه در جاهایی سخنان او صورت واکنش گونه یافته است، چنان که سخنان او در زمینه آبشخور مشروطه ایرانی اینگونه است. سید حسن تقی‌ زاده در ۱۳۳۷ در خطابه ای در باشگاه مهرگان گفت: "هم لفظ مشروطیت و هم اصطلاح قانون اساسی و هم شکل حکومت معروف به این نام به ایران از ممالک عثمانی آمده و از آنجا اقتباس شده است". آدمیت که اختلافاتی با تقی زاده داشت، در واکنش به این سخنان، در کتاب فکر آزادی مدعای خلافی را مطرح کرده، نوشت:
"بیداری فکری در ایران ثمره آشنایی با دانش و تمدن غربی بود و آشنایی با مدنیت مغرب از نتایج برقراری ارتباط بین ایران و اروپا". او ضمن بر شمردن علل به تاخیر افتاد آشنایی ایرانیان با مدنیت مغرب اشاره کرد: "استقرار ترکان عثمانی در شبه جزیره آسیای صغیر عامل دیگری بود که چون دیوار چین بین ایران و مغرب زمین که اصول علم و معرفت جدید در آن راه تعالی می پیمود حایل گردیده، راه تنفس ایران را بسته و بین آن و جهان مترقی عایق شده بود".
وی در اندیشه های میرزا آقاخان کرمانی نیز نوشت:
"دلایل تاریخی ما بطلان این عقیده را که بعضی گفته اند مفهوم جدید ملت و وطن از عثمانی به ایران راه پیدا کرده، ثابت می نماید".
شایان ذکر است که پس از انتشار کتاب فکر آزادی در ۱۳۴۰ که در آن اشاراتی به تندروی های تقی زاده، نقش او در زمینه سازی به توپ بستن مجلس و مخفی شدنش در آن روز شده بود، مجله راهنمای کتاب پیشگام چاپ نقدهایی به قلم عبدالحسین زرین کوب (با نام مستعار حسین عبدی) و محمد اسماعیل رضوانی بر این کتاب شد. رضوانی طعنه های بسیار نثار آدمیت کرد و زرین کوب، هدف از نوشتن این کتاب را "حمله به آقای تقی زاده" دانست.
به هر رو از آن زمان سخن آدمیت در باب آبشخورهای مشروطه به گفتمان مسلط مبدل شده‌ است. با این حال در دهه هشتاد برخی از پژوهشگران این مدعای آدمیت را به چالش کشیده اند. از جمله فریبا زرینه باف در مقاله و کتابی به شکل مبسوط به این موضوع پرداخت. مقصود رنجبر هم مقاله ای در این زمینه نوشت که البته در بحث های اخیر هیچ ارجاعی به هیچ کدام از این آثار دیده نشد.


📍برای حمایت از کار داوطلبانه و نشریۀ مستقل، شمارۀ سی‌ام #برای_فردا را پیش‌خرید کنید.


♻️ زن، دستفروشی، زندگی

پرونده‌ای درباره زنان دستفروش
با گفتارهای و نوشتارهایی از:
🔹دکتر نفیسه آزاد
🔹دکتر زهرا برومندفر
🔹دکتر سعید پیوندی
🔹دکتر سهیلا ترابی فارسانی
🔹مجید جلیسه
🔹دکتر عبدالمهدی رجایی
🔹دکتر حسین صرامی
🔹دکتر سیمین کاظمی
🔹دکتر فریبا نظری



📚برای اطلاع از چگونگی تهیه و سفارش شمارۀ سی‌ام «برای فردا»، به تلگرام 09395495223 پیام دهید.
🆔 @barayefardaa
🌐 www.baraye-farda.ir
@movarekhan






📔آیین یادبود شهریار اندیشه ایرانشهر؛ زنده یاد دکتر سید جواد طباطبایی

با گفتارهایی از:
#علی_اکبر_احمدی_افرمجانی
#شهین_اعوانی
#سهراب_پورناظری
#فرهنگ_رجایی
#صادق_سجادی
#موسی_غنی_نژاد
#عزت_الله_فولادوند
#رضا_منصوری
#احمد_نقیب_زاده

🗓 سه شنبه 8 اسفند 1402 ساعت 17

🏡 سالن فردوسی

🔹برنامه به صورت حضوری برگزار می گردد.

🔹ورود برای عموم آزاد و رایگان است.

@movarekhan


نشست رونمایی و معرفی کتاب «تاریخ خلیج فارس» (بنادر و جزایر ایران)

تألیف: محمدحسین سعادت کازرونی

سخنرانان:
علیرضا خلیفه‌زاده
عبدالرسول خیراندیش
عمادالدین شیخ‌الحکمایی
جلیل نوذری

زمان: سه‌شنبه 1 اسفند 1402، ساعت 15 تا 17

مکان: مؤسسۀ پژوهشی میراث مکتوب

@mirasmaktoob
@movarekhan


جلسه رونمایی از کتاب
«سقوط خاندان قاجار»

با حضور و سخنرانی:
فریدون مجلسی
داریوش رحمانیان
قباد منصوربخت
محمد محمودهاشمی

جمعه ۴ اسفند ۱۴۰۲
ساعت ۱۵ تا ۱۶

@movarekhan


Репост из: |امین آریان‌راد|
Iranian Nationalism.pdf
382.2Кб
ناسیونالیسم ایرانی به روایتی دیگر
(نقدی بر کتاب پیدایش ناسیونالیسم ایرانی: نژاد و سیاست بی‌جاسازی
)

هدف اصلی این مقاله نقد محتوای کتاب پیدایش ناسیونالسم ایرانی، نژاد و سیاست بی‌جاسازی اثر رضا ضیاءابراهیمی است. این کتاب در 358 صفحه، در قالب یک پیش‌گفتار و هشت فصل با هدف نقد ناسیونالیسم ایرانی تنظیم شده است. این مقاله به طور عمده به نقد محتوایی دیدگاه‌های رضا ضیاء ابراهیمی اختصاص یافته‌است. در این راستا این مقاله در یک مقدمه و دو بخش اصلی تنظیم شده است؛ نخستین بخش به معرفی کتاب و تز اصلی آن و دومین بخش در قالب پنج گفتار به نقد آرای ضیاءابراهیمی دربارۀ بنیان‌گزاران، زمینه شکل‌گیری، هدف، پیامدهای «ناسیونالیسم بی‌جاساز» و مولفه‌های آن شامل باستان‌گرایی، عرب‌ستیزی، آریایی‌گری و رویکرد التقاطی–استعماری به اروپایی شدن اختصاص یافته‌است. در پایان نویسنده نتیجه گرفته است که رضاء ابراهیمی در اکثر موارد مولفه‌های یاد شده را به آرای «ناسیونالیست های بی‌جاساز» بار کرده است.
مجله ثانیه، ش۲ (پیاپی ۱۷)، بهار ۱۴۰۱، صص۲۴۶-۲۵۸.
@Aminaryanrad




«مانویت چینی و مانویان معاصر»

صاحب‌نظران:
محمد شکری‌فومشی؛ دکتری ایران‌شناسی.
مریم احمدپور؛ دکتری ادیان ایران باستان.

دبیر نشست:
اسماعیل سنگاری؛  دکتری زبان‌ها، تاریخ و تمدن‌های دنیای باستان.

لینک نشست:
https://www.skyroom.online/ch/history_of_ancient/meet

جمعه ۶ بهمن‌ماه ۱۴۰۲
ساعت ۱۸

Показано 20 последних публикаций.