#شرح_مثنوی_معنوی_کریم_زمانی
#قصهى_اعرابى_درويش_و_ماجراى_زن_با_او_به_سبب_قلت_و_درويشى
@molaviname
(۲۲۶۰) مر عرب را فخر، غَزْوست۱ و عطا
در عرب تو، همچو اندر خط، خطا٢
تازیان، به جنگیدن و بخشیدن، مباهات میکنند، ولی تو در میان تازیان، از این آیین و روش منحرف شدهای و دیگر در شمار آنان محسوب نمیشوی.
(۲۲۶۱) چه غزا۳؟ ما بیغزا خود کُشتهایم
ما به شمشیرِ عدم، سرگشتهایم
ما چگونه میتوانیم به جنگ و غارت رویم زیرا که بدون این نیز ما نابود شدهایم، زیرا به تیغ فقر و فاقه سر بر باد دادهایم.
(۲۲۶۲) چه عطا؟ ما بر گدایی میتنیم
مر مگس را در هوا رگ میزنیم
ما که با گدایی و مسکنت زندگی میکنیم، چه عطایی میتوانیم بکنیم؟ واقعا مانند عنکبوت در هوا، رگ مگس را میزنیم. یعنی برای به دست آوردن یک چیز خوار و بی مقدار، تلاش میورزیم. [مگس را رگ زدن، کنایه از جستجوی بسیار برای به دست آوردن قُوتی لايموت است. مانند عنکبوت که خون مگس را میمکد.]
(۲۲۶۳) گر کسی مهمان رسد، گر من منم
شب بخُسبد۴، قصدِ دلقِ۵ او کنم
فرضا اگر کسی به عنوان مهمان بر ما وارد شود، با این حال فقر و فاقهای که من دارم، ناچار شبانه بر میخیزم و جامهٔ ژندهٔ او را نیز مورد دستبرد قرار میدهم.
۱. غَزْو: جنگ و هجوم.
۲. خَطا در خَطّ: کنایه از عیبی آشکار و روشن است، زیرا در خطّ اگر خطایی رود، آن خطّ دیگر مقبول نیست.
٣. غَزا: جنگ و پیکار.
۴. خُسبيدن: خوابیدن.
۵. دَلْق: جامهٔ ژنده درویشان. ر. ک. خرقه. بیت شماره (۶۸۵) همین دفتر.
پایان #بخش_صدو_یازدهم
@molaviname
🌸🌸🌸
#قصهى_اعرابى_درويش_و_ماجراى_زن_با_او_به_سبب_قلت_و_درويشى
@molaviname
(۲۲۶۰) مر عرب را فخر، غَزْوست۱ و عطا
در عرب تو، همچو اندر خط، خطا٢
تازیان، به جنگیدن و بخشیدن، مباهات میکنند، ولی تو در میان تازیان، از این آیین و روش منحرف شدهای و دیگر در شمار آنان محسوب نمیشوی.
(۲۲۶۱) چه غزا۳؟ ما بیغزا خود کُشتهایم
ما به شمشیرِ عدم، سرگشتهایم
ما چگونه میتوانیم به جنگ و غارت رویم زیرا که بدون این نیز ما نابود شدهایم، زیرا به تیغ فقر و فاقه سر بر باد دادهایم.
(۲۲۶۲) چه عطا؟ ما بر گدایی میتنیم
مر مگس را در هوا رگ میزنیم
ما که با گدایی و مسکنت زندگی میکنیم، چه عطایی میتوانیم بکنیم؟ واقعا مانند عنکبوت در هوا، رگ مگس را میزنیم. یعنی برای به دست آوردن یک چیز خوار و بی مقدار، تلاش میورزیم. [مگس را رگ زدن، کنایه از جستجوی بسیار برای به دست آوردن قُوتی لايموت است. مانند عنکبوت که خون مگس را میمکد.]
(۲۲۶۳) گر کسی مهمان رسد، گر من منم
شب بخُسبد۴، قصدِ دلقِ۵ او کنم
فرضا اگر کسی به عنوان مهمان بر ما وارد شود، با این حال فقر و فاقهای که من دارم، ناچار شبانه بر میخیزم و جامهٔ ژندهٔ او را نیز مورد دستبرد قرار میدهم.
۱. غَزْو: جنگ و هجوم.
۲. خَطا در خَطّ: کنایه از عیبی آشکار و روشن است، زیرا در خطّ اگر خطایی رود، آن خطّ دیگر مقبول نیست.
٣. غَزا: جنگ و پیکار.
۴. خُسبيدن: خوابیدن.
۵. دَلْق: جامهٔ ژنده درویشان. ر. ک. خرقه. بیت شماره (۶۸۵) همین دفتر.
پایان #بخش_صدو_یازدهم
@molaviname
🌸🌸🌸