خبر درگرشت داور خیلی تلخ بود.
ابراهیمنبوی دوست چهل ساله ام بود.چه ذهن خلاقی داشت.
در دوران اصلاحات طنزش قوی ترین خط شکن بود.
در سالهای تبعید گاهی با من درد دل می کرد. دلش خیلی ایران را میخواست.مشورت میکرد بیاید یا نه.واقعا نمیدانستم چه باید بگویم.
از دست اپوزوسیون خارج خیلی دلش خون بود.
همه وجودش در ایران بود. میگفت دائره المعارف طنزش را تمام کند برمیگردد، هرچه میخواهد بر سرش بیاید، بیاید.
کتابهای طنز فراوانی از او چاپ شده.نامش در تاریخ طنز ایران زنده خواهد ماند.
اما نیامده پر کشید.
آنها که میشناختندش میداننددلش بی کینه بود.
واقعا برای از دست دادن این رفیق دلم سوخت.
ابراهیمنبوی دوست چهل ساله ام بود.چه ذهن خلاقی داشت.
در دوران اصلاحات طنزش قوی ترین خط شکن بود.
در سالهای تبعید گاهی با من درد دل می کرد. دلش خیلی ایران را میخواست.مشورت میکرد بیاید یا نه.واقعا نمیدانستم چه باید بگویم.
از دست اپوزوسیون خارج خیلی دلش خون بود.
همه وجودش در ایران بود. میگفت دائره المعارف طنزش را تمام کند برمیگردد، هرچه میخواهد بر سرش بیاید، بیاید.
کتابهای طنز فراوانی از او چاپ شده.نامش در تاریخ طنز ایران زنده خواهد ماند.
اما نیامده پر کشید.
آنها که میشناختندش میداننددلش بی کینه بود.
واقعا برای از دست دادن این رفیق دلم سوخت.