اخیرا فصل دوم سریال سیلو را می بینم که در نوع خودش یک سریال خاص محسوب میشه.شهری در یک فضایی مثل سیلو ساخته شده که هیچ کس نمی دونه چه کسی این شهر را ساخته و بنیانگذاران چه کسانی هستند.
حاکمان سیلو ارتباط مردم را به طور کلی با جهان خارج قطع کرده اند و شایع کرده اند که هوای خارج سیلو مسموم است و هر کس از سیلو خارج بشه به نحو دردناکی میمیره. یک کتاب قانون هست که مثل یک کتاب مقدس می مونه که حاکمان مطابق قوانین اون کتاب که بنیانگذاران نوشته اند اون سیلو را با قوانینی خشن اداره می کنند...
در قسمت اخیر سریال، رئیس سیلو مطلب جالبی را فاش کرد.گفت قبلا،هر بیست سال یکبار در سیلو شورش می شد و مردم قیام می کردند ولی یک نفر اومد کاری کرد که دیگه هیچ شورشی اتفاق نیفتاد و همه چیز آرام شد.
ان شخص همه کتاب ها را از بین برد و ارتباط مردم را با گذشته و تاریخشون به طور کلی قطع کرد و بعد هم ماده ای در آب آشامیدنی مردم ریختند که باعث شد گذشته خودشونو فراموش کنند.از اون به بعد دیگه همه چیز آرام شد و هیچ شورشی رخ نداد...
وقتی مردمانی فراموش کار شوند و بخصوص اینکه ارتباطشون با تاریخشون قطع بشه اونوقت خیلی راحت میشه اونها را کنترل کرد....
حاکمان سیلو ارتباط مردم را به طور کلی با جهان خارج قطع کرده اند و شایع کرده اند که هوای خارج سیلو مسموم است و هر کس از سیلو خارج بشه به نحو دردناکی میمیره. یک کتاب قانون هست که مثل یک کتاب مقدس می مونه که حاکمان مطابق قوانین اون کتاب که بنیانگذاران نوشته اند اون سیلو را با قوانینی خشن اداره می کنند...
در قسمت اخیر سریال، رئیس سیلو مطلب جالبی را فاش کرد.گفت قبلا،هر بیست سال یکبار در سیلو شورش می شد و مردم قیام می کردند ولی یک نفر اومد کاری کرد که دیگه هیچ شورشی اتفاق نیفتاد و همه چیز آرام شد.
ان شخص همه کتاب ها را از بین برد و ارتباط مردم را با گذشته و تاریخشون به طور کلی قطع کرد و بعد هم ماده ای در آب آشامیدنی مردم ریختند که باعث شد گذشته خودشونو فراموش کنند.از اون به بعد دیگه همه چیز آرام شد و هیچ شورشی رخ نداد...
وقتی مردمانی فراموش کار شوند و بخصوص اینکه ارتباطشون با تاریخشون قطع بشه اونوقت خیلی راحت میشه اونها را کنترل کرد....