💢حواستان را جمع کنید
👈استفان شیفمن در کتاب بسیار ارزشمند خود به نام «101 استراتژی برای موفقیت در فروش» مینویسد:
👈برای موفقیت در فروش، این قانون به ظاهر ساده را هیچ وقت فراموش نکنید: وقتی تمام حواستان را به مشتری میدهید، او هم در مقابل تمام حواساش را به شما میدهد
👈با این حال، بسیاری از فروشندگان، همین قانون ساده را هم رعایت نمیکنند و در مواجهه با مشتری، حواسشان پرت است، آن وقت توقع دارند مشتری به آنها پاسخ مثبت بدهد و از آنها بخرد
👈همین چند وقت پیش بود که یک فروشنده جوان به دفتر کارم آمد تا محصولی را به من معرفی کند. بعد از توضیحات مفصل درباره محصول و در حالی که من سکوت کرده بودم، شروع به پرسیدن سوالاتی کرد که انگار از روی یک نوشته آنها را میخواند
👈بعد از آن که شروع به پاسخ دادن به سوالات آن فروشنده کردم، متوجه شدم اصلا حواسش به من نیست و مشغول نگاه کردن به تابلوها و مجسمههایی است که در دفتر کارم هستند
👈من هم که از این رفتار آن فروشنده حسابی ناراحت شده بودم، قهوهای برای او ریختم و از او خواستم بعد از آن که کل تابلوها و مجسمهها را بررسی کرد، از دفتر من برود و دیگر برنگردد
👈پس از شما خواهش میکنم وقتی به ملاقات مشتری میروید، حواستان فقط و فقط با مشتری باشد و به هیچ چیز دیگری فکر نکنید
👈اگر همین توصیه ساده را بپذیرید، متوجه میشوید که یکی از دلایل «نه» گفتن مشتری به ما فروشندگان، این است که حواسمان به آنها نیست و آنها هم این رفتار ما را توهین به خودشان تلقی میکنند و این توهین ما را با نخریدن محصول پیشنهادیمان، تلافی میکنند
🔆مارکتینگ آز، مارکتینگ واقعی
✅ @Marketing_AZ
👈استفان شیفمن در کتاب بسیار ارزشمند خود به نام «101 استراتژی برای موفقیت در فروش» مینویسد:
👈برای موفقیت در فروش، این قانون به ظاهر ساده را هیچ وقت فراموش نکنید: وقتی تمام حواستان را به مشتری میدهید، او هم در مقابل تمام حواساش را به شما میدهد
👈با این حال، بسیاری از فروشندگان، همین قانون ساده را هم رعایت نمیکنند و در مواجهه با مشتری، حواسشان پرت است، آن وقت توقع دارند مشتری به آنها پاسخ مثبت بدهد و از آنها بخرد
👈همین چند وقت پیش بود که یک فروشنده جوان به دفتر کارم آمد تا محصولی را به من معرفی کند. بعد از توضیحات مفصل درباره محصول و در حالی که من سکوت کرده بودم، شروع به پرسیدن سوالاتی کرد که انگار از روی یک نوشته آنها را میخواند
👈بعد از آن که شروع به پاسخ دادن به سوالات آن فروشنده کردم، متوجه شدم اصلا حواسش به من نیست و مشغول نگاه کردن به تابلوها و مجسمههایی است که در دفتر کارم هستند
👈من هم که از این رفتار آن فروشنده حسابی ناراحت شده بودم، قهوهای برای او ریختم و از او خواستم بعد از آن که کل تابلوها و مجسمهها را بررسی کرد، از دفتر من برود و دیگر برنگردد
👈پس از شما خواهش میکنم وقتی به ملاقات مشتری میروید، حواستان فقط و فقط با مشتری باشد و به هیچ چیز دیگری فکر نکنید
👈اگر همین توصیه ساده را بپذیرید، متوجه میشوید که یکی از دلایل «نه» گفتن مشتری به ما فروشندگان، این است که حواسمان به آنها نیست و آنها هم این رفتار ما را توهین به خودشان تلقی میکنند و این توهین ما را با نخریدن محصول پیشنهادیمان، تلافی میکنند
🔆مارکتینگ آز، مارکتینگ واقعی
✅ @Marketing_AZ