#پارت917
و کوبونده شدم به سینش و جیغ زدم و تقلا کردم
برگشتم که دست انداخت دور کمرم و موهام رو صورتم ریخته بود
و نمی فهمیدم چی کار می کنم نفس نفس زنون جیغ زدم:
-هزار بار خوردم کردی.دیگه تمومه.
گمشو برو.ولم کن.
کنار گوشم آروم غرید:
-آروم بگیر.
بین تقلاهام دستاش بیشتر دور کمر ظریفم قفل شد
و نفسم گرفت و وقتی بی جون شدم دستاش شل شد
برمگردند و خواستم ازش فاصله بگیرم که نزاشت.
دستاش قفل کمرم شد و نزاشت دور شم.
-و..ولمکن.ولم کن.
پیشونیش و به پیشونیم جسبوند و نالید:
-هیس.خیلی حرف می زنی.
عزیزان رمان #احساس خیلی طولانیه بسیار هیجانیه هر کی کاملشو میخواد پیام بده الان بگه رمان #احساس رو میخوام براشون ارسال بشه 👇👇👇👇👇👇
@tabliq660👈👈👈👈
و کوبونده شدم به سینش و جیغ زدم و تقلا کردم
برگشتم که دست انداخت دور کمرم و موهام رو صورتم ریخته بود
و نمی فهمیدم چی کار می کنم نفس نفس زنون جیغ زدم:
-هزار بار خوردم کردی.دیگه تمومه.
گمشو برو.ولم کن.
کنار گوشم آروم غرید:
-آروم بگیر.
بین تقلاهام دستاش بیشتر دور کمر ظریفم قفل شد
و نفسم گرفت و وقتی بی جون شدم دستاش شل شد
برمگردند و خواستم ازش فاصله بگیرم که نزاشت.
دستاش قفل کمرم شد و نزاشت دور شم.
-و..ولمکن.ولم کن.
پیشونیش و به پیشونیم جسبوند و نالید:
-هیس.خیلی حرف می زنی.
عزیزان رمان #احساس خیلی طولانیه بسیار هیجانیه هر کی کاملشو میخواد پیام بده الان بگه رمان #احساس رو میخوام براشون ارسال بشه 👇👇👇👇👇👇
@tabliq660👈👈👈👈