#پارت916
و همراه با حرفش دستم و که توی دستش بود فشار داد
مطمئن بودم کبود میشه مطمئن بودم
حتی اگه برم شاید انقدر عصبی بشه که کتک بخورم اما مهم نبود
به زور خودم و از بغلش بیرون کشیدم و به سمت حیاط رفتم.
به صدای داد های گوش خراشش که اسمم و صدا میزد،
و گاهیم تهدید به مرگ می کرد بی توجه بودم.
دوییدم سمت گلدون ها و با همه توانم بلندشون کردم و کوبوندمشون به زمین.
جیغ زدم:
-من از دست تو فرار کردم.به خاطر کارات.
دویید از خونه بیرون و بازوم و گرفت و برم گردوند
و همراه با حرفش دستم و که توی دستش بود فشار داد
مطمئن بودم کبود میشه مطمئن بودم
حتی اگه برم شاید انقدر عصبی بشه که کتک بخورم اما مهم نبود
به زور خودم و از بغلش بیرون کشیدم و به سمت حیاط رفتم.
به صدای داد های گوش خراشش که اسمم و صدا میزد،
و گاهیم تهدید به مرگ می کرد بی توجه بودم.
دوییدم سمت گلدون ها و با همه توانم بلندشون کردم و کوبوندمشون به زمین.
جیغ زدم:
-من از دست تو فرار کردم.به خاطر کارات.
دویید از خونه بیرون و بازوم و گرفت و برم گردوند