البته میدونم چرا این خواب رو دیدم.
قرار بود امروز دوستم بیاد خونه ام. بعد میوه هام چروکیده بودن، شیرینی نداشتم، خودمم حال نداشتم کیکی چیزی درست کنم، خونه ام رو جارو نکرده بودم و گازم تمیز نبود. همه اش ته ذهنم عذاب وجدان داشتم که دوستم داره میاد و من این وضع زندگیمه. واسه همین ضمیر ناخوداگاهم این خواب رو ترتیب داده برام.
البته دوستمم نیومد در نهایت 🚶🏻♀️🚬
قرار بود امروز دوستم بیاد خونه ام. بعد میوه هام چروکیده بودن، شیرینی نداشتم، خودمم حال نداشتم کیکی چیزی درست کنم، خونه ام رو جارو نکرده بودم و گازم تمیز نبود. همه اش ته ذهنم عذاب وجدان داشتم که دوستم داره میاد و من این وضع زندگیمه. واسه همین ضمیر ناخوداگاهم این خواب رو ترتیب داده برام.
البته دوستمم نیومد در نهایت 🚶🏻♀️🚬