3 Feb, 22:32
3 Feb, 22:24
3 Feb, 21:32
3 Feb, 21:31
♦️در روزگاری دور، مجسمهای از جنس طلا در مرکز شهری بود. آن شهر مدام مورد هجوم غارتگران قرار میگرفت، برای همین مردم شهر با همفکری تصمیم گرفتند روکشی از گِل دور مجسمه بکشند تا غارتگران فکر کنند مجسمه ارزش غارت کردن ندارد. سالیان سال گذشت و باارزش بودن مجسمه از یادها رفت! شهردار شهر تصمیم به ساخت و سازهای جدید گرفت و چون مجسمه در مسیر راه بود، دستور داد مجسمه را جابهجا کنند. هنگام جابهجایی، بهطور اتفاقی چکش یکی از کارگران از دستش افتاد و تکهای از گل روی مجسمه شکست و رنگ طلایی روی آن آشکار شد. کارگر با چکش به جان مجسمه افتاد و گِل رویش را تراشید. متوجه شد مجسمه طلایی باارزشی زیر روکش گل بیارزش، پنهان شده است!حکایت ما انسانها هم همین است؛ باید مثل کارگری که با چکش خود به جان مجسمه افتاد، ما هم به جان نواقص وجودیمان بیفتیم و آنها را از بین ببریم و فضیلت را جایگزین کنیم تا به گوهر درونی خودمان که همان «خودآگاهی» است، دست یابیم. خودآگاهی، مقدمهای برای رسیدن به خداشناسی است!🔺 ✯ ҉★🔺@Loveispublic
3 Feb, 21:26
درود بر آنان که از جور زمانه دلشان شکسته اما مهرشان را از دیگران دریغ نمی کنند
3 Feb, 21:25
3 Feb, 21:20
3 Feb, 21:11
3 Feb, 17:32
3 Feb, 17:31
3 Feb, 17:30
کاش میشد همیشه بود،کاش میشد جاودانه بود.🔺 ✯ ҉★🔺@Loveispublic
3 Feb, 17:29
زندگی همانند آینه است:اگر اخم کنید او هم به شما اخم خواهد کرد،اگر به او لبخند بزنید آنجاست که به شما خوشآمد میگوید!#ویلیام_تاکری🔺 ✯ ҉★🔺@Loveispublic
3 Feb, 15:09
3 Feb, 14:55