Репост из: Credence!
فروپاشی نزدیک بود، بوی یک قتل میآمد.
مینوشت و از پس کلمه های مسمومش منتظر یک ناگهان بود یک اتفاق، چیزی که بشود با آن نابود شد، مینوشت تا به نقطه پایان برسد، مینوشت اما حرف هایش بیشتر میشد.
مینوشت و از پس کلمه های مسمومش منتظر یک ناگهان بود یک اتفاق، چیزی که بشود با آن نابود شد، مینوشت تا به نقطه پایان برسد، مینوشت اما حرف هایش بیشتر میشد.