در ادامه مبحث
دهدشتی های مهاجر
به یاد دوست عزیز
آمحمود دهدشتی اخوان
هرچند پیشینهی تاریخی دهدشت بلند است و بررسی آن موضوعی مفصل است، اما عمده آنچه تا کنون در مورد تاریخچه دهدشت و دهدشتی ها در کانال نشر داده شده مربوط به دوران ویرانی دهدشت قدیم است.
منطقهی دهدشت -و نه لزومن شهر کنونی دهدشت- دستکم از دوران ساسانی آبادان بوده و در متون متقدم اسلامی به آن اشاره شده است اما عمدهی تاریخ آبادانی دهدشت مربوط به دورهی صفوی است که اگر فرصت شد به این پیشینه هم خواهم پرداخت اما علی الحساب بحث دهدشتی های مهاجر را به پایان برسانم :
فارسنامه ناصری ویرانی دهدشت را مربوط به اواخر دورهی صفوی و در دورهی سلاطین زندیه میداند اما روایت های شفاهی این واقعهی مهم تاریخ بومی را مربوط به اوایل قاجار میدانند که هردو دیدگاه میتواند به گونه ای درست باشد.
واقعیت اینکه نا امنی های اواخر صفوی دهدشت را از رونق انداخت و روند مهاجرت از همین دوران آغاز شده است اما شهر در دورهی قاجار به طور کامل خالی از سکنه شده است که این در گزارش فارسنامه ناصری هم آمده است. هر چند احتشام الدوله قاجار در دوران حکومت خود تلاش به آبادانی مجدد دهدشت کرد اما این اقدام نتیجه ای نداشت و نهایتن دهدشت متروکه ماند تا دورهی محمدرضا شاه پهلوی که شهر جدید دهدشت در مجاورت ویرانه های قدیمی آن احداث گردید.
در مطالب پیشین اشاره شد که پدیده مهاجرت دهدشتی ها به اصفهان به دلایل اداری و تجاری از همان دوران شکوفایی دهدشت وجود داشته است و یحتمل با آغاز بی رونقی دهدشت کسانی که به نوعی با اصفهان ارتباطی داشته اند برای مهاجرت آنجا را انتخاب کرده اند. واقعیت اینکه در مورد دهدشتی های اصفهان چیز زیادی نمیدانیم.
اما یکی از گزینه های در دسترس برای مهاجرت ، شهر بهبهان بوده است که بدلیل نزدیکی و روابط تجاری و خانوادگی گزینه ای سهل بوده است. عمده مهاجران دهدشتی بهبهان در "محلهی گود چهک " بهبهان ساکن شده اند، و آنگونه که دوست پژوهشگر آ عطا برکت به نقل از مرحوم پدرشان نقل میکنند تا دورهی قاجار مهاجرت دهدشتی ها به بهبهان ادامه داشته است و خانواده کاظم دهدشتی از آخرین نفراتی بوده اند که به بهبهان مهاجرت کرده اند و اجدادشان تا آخر عمر با گویش دهدشتی که با همه تشابهات با گویش بهبهانی، به راحتی قابل تشخیص بوده است، صحبت میکرده اند.
صد حیف و افسوس که دیگر دوست مطلع و آگاه به فرهنگ عامه و تاریخ شهر و محلات بهبهان روانشاد آ محمود دهدشتی اخوان در میان ما نیست تا اطلاعات فراوانش را بی منت در اختیار ما بگذارد،خدا کند که دست نوشته هایش جمع و جور شود تا از گزند مصون بماند و برای نسل آینده چیزی به یادگار بماند.
ظاهرن دهدشتی های زیدون هم از دهدشتی های مهاجر به بهبهان بوده اند و هم چنین دهدشتی های بندر دیلم که در "محلهی بهبهانی " این بندر ساکن شده اند. آنگونه که پرسیده ام دهدشتی های دیلم علاوه بر تجارت در بازار دیلم چندین "جهاز" ،نوعی کشتی کوچک تجارتی، داشته اند و به کار واردات هم مشغول بوده اند و در کنار آن در بلوک لیراوی گله داری می کرده اند.
در مورد دهدشتی های گناوه چیز زیادی نمیدانم اما معروفترین دهدشتی های مهاجر دهدشتی های بوشهر بوده اند تا آنجا که بزرگترین محلهی تاریخی بوشهر به نام آنان خوانده شده است و تاریخچه آنان نه یک مطلب یا مقاله که کتابها میطلبد. مهمترین و شناخته شده ترین دهدشتی مقیم بوشهر معین التجار دهدشتی است که دامنهی نفوذ و تجارتش در سرتاسر ایران گسترده بود. او نماینده تجار ایران در مجلس اول مشروطه بود و در آخر نوه اش هم داماد شاه شد! تاثیر گذاری معین التجار دهدشتی و فرزندانش در حوادث تاریخی ممسنی و کهگیلویه تا دورهی پهلوی مشهور است و بسیاری از وقایع عشایری بابت نفوذ آنان رخ داده است که در متون تاریخ عشایری به آن اشاره شده است.
از معین التجار آثار تاریخی در بوشهر، تهران و اهواز به جای مانده است که گواه دولتمندی اوست.
اما در مورد بازماندگان دهدشتی های شیراز با آنکه نام آنان در متون دوره قجری و بویژه فارسنامه ناصری آمده است هم چیز زیادی نمیدانیم.
فارسنامه در ذکر بزرگان محلهی بازار مرغ از حاج محمد سعید دهدشتی نام میبرد که شیخ الاسلام کهگیلویه بوده که پس از ناامنی ها به بهبهان رفته است و در زمان والیگری فتحعلی شاه (دورهی آقا محمد خان) توسط او به شیراز فراخوانده شده و دختر میرزا ابراهیم مستوفی را به عقد او درآورده اند و کمی بعد لله گی میرزا حسینعلی فرمانفرما را به او سپرده است و بعدها پسرش میرزا اسماعیل به منصب استیفای دیوان فارس مفتخر می شوند.
دهدشتی های مهاجر
به یاد دوست عزیز
آمحمود دهدشتی اخوان
هرچند پیشینهی تاریخی دهدشت بلند است و بررسی آن موضوعی مفصل است، اما عمده آنچه تا کنون در مورد تاریخچه دهدشت و دهدشتی ها در کانال نشر داده شده مربوط به دوران ویرانی دهدشت قدیم است.
منطقهی دهدشت -و نه لزومن شهر کنونی دهدشت- دستکم از دوران ساسانی آبادان بوده و در متون متقدم اسلامی به آن اشاره شده است اما عمدهی تاریخ آبادانی دهدشت مربوط به دورهی صفوی است که اگر فرصت شد به این پیشینه هم خواهم پرداخت اما علی الحساب بحث دهدشتی های مهاجر را به پایان برسانم :
فارسنامه ناصری ویرانی دهدشت را مربوط به اواخر دورهی صفوی و در دورهی سلاطین زندیه میداند اما روایت های شفاهی این واقعهی مهم تاریخ بومی را مربوط به اوایل قاجار میدانند که هردو دیدگاه میتواند به گونه ای درست باشد.
واقعیت اینکه نا امنی های اواخر صفوی دهدشت را از رونق انداخت و روند مهاجرت از همین دوران آغاز شده است اما شهر در دورهی قاجار به طور کامل خالی از سکنه شده است که این در گزارش فارسنامه ناصری هم آمده است. هر چند احتشام الدوله قاجار در دوران حکومت خود تلاش به آبادانی مجدد دهدشت کرد اما این اقدام نتیجه ای نداشت و نهایتن دهدشت متروکه ماند تا دورهی محمدرضا شاه پهلوی که شهر جدید دهدشت در مجاورت ویرانه های قدیمی آن احداث گردید.
در مطالب پیشین اشاره شد که پدیده مهاجرت دهدشتی ها به اصفهان به دلایل اداری و تجاری از همان دوران شکوفایی دهدشت وجود داشته است و یحتمل با آغاز بی رونقی دهدشت کسانی که به نوعی با اصفهان ارتباطی داشته اند برای مهاجرت آنجا را انتخاب کرده اند. واقعیت اینکه در مورد دهدشتی های اصفهان چیز زیادی نمیدانیم.
اما یکی از گزینه های در دسترس برای مهاجرت ، شهر بهبهان بوده است که بدلیل نزدیکی و روابط تجاری و خانوادگی گزینه ای سهل بوده است. عمده مهاجران دهدشتی بهبهان در "محلهی گود چهک " بهبهان ساکن شده اند، و آنگونه که دوست پژوهشگر آ عطا برکت به نقل از مرحوم پدرشان نقل میکنند تا دورهی قاجار مهاجرت دهدشتی ها به بهبهان ادامه داشته است و خانواده کاظم دهدشتی از آخرین نفراتی بوده اند که به بهبهان مهاجرت کرده اند و اجدادشان تا آخر عمر با گویش دهدشتی که با همه تشابهات با گویش بهبهانی، به راحتی قابل تشخیص بوده است، صحبت میکرده اند.
صد حیف و افسوس که دیگر دوست مطلع و آگاه به فرهنگ عامه و تاریخ شهر و محلات بهبهان روانشاد آ محمود دهدشتی اخوان در میان ما نیست تا اطلاعات فراوانش را بی منت در اختیار ما بگذارد،خدا کند که دست نوشته هایش جمع و جور شود تا از گزند مصون بماند و برای نسل آینده چیزی به یادگار بماند.
ظاهرن دهدشتی های زیدون هم از دهدشتی های مهاجر به بهبهان بوده اند و هم چنین دهدشتی های بندر دیلم که در "محلهی بهبهانی " این بندر ساکن شده اند. آنگونه که پرسیده ام دهدشتی های دیلم علاوه بر تجارت در بازار دیلم چندین "جهاز" ،نوعی کشتی کوچک تجارتی، داشته اند و به کار واردات هم مشغول بوده اند و در کنار آن در بلوک لیراوی گله داری می کرده اند.
در مورد دهدشتی های گناوه چیز زیادی نمیدانم اما معروفترین دهدشتی های مهاجر دهدشتی های بوشهر بوده اند تا آنجا که بزرگترین محلهی تاریخی بوشهر به نام آنان خوانده شده است و تاریخچه آنان نه یک مطلب یا مقاله که کتابها میطلبد. مهمترین و شناخته شده ترین دهدشتی مقیم بوشهر معین التجار دهدشتی است که دامنهی نفوذ و تجارتش در سرتاسر ایران گسترده بود. او نماینده تجار ایران در مجلس اول مشروطه بود و در آخر نوه اش هم داماد شاه شد! تاثیر گذاری معین التجار دهدشتی و فرزندانش در حوادث تاریخی ممسنی و کهگیلویه تا دورهی پهلوی مشهور است و بسیاری از وقایع عشایری بابت نفوذ آنان رخ داده است که در متون تاریخ عشایری به آن اشاره شده است.
از معین التجار آثار تاریخی در بوشهر، تهران و اهواز به جای مانده است که گواه دولتمندی اوست.
اما در مورد بازماندگان دهدشتی های شیراز با آنکه نام آنان در متون دوره قجری و بویژه فارسنامه ناصری آمده است هم چیز زیادی نمیدانیم.
فارسنامه در ذکر بزرگان محلهی بازار مرغ از حاج محمد سعید دهدشتی نام میبرد که شیخ الاسلام کهگیلویه بوده که پس از ناامنی ها به بهبهان رفته است و در زمان والیگری فتحعلی شاه (دورهی آقا محمد خان) توسط او به شیراز فراخوانده شده و دختر میرزا ابراهیم مستوفی را به عقد او درآورده اند و کمی بعد لله گی میرزا حسینعلی فرمانفرما را به او سپرده است و بعدها پسرش میرزا اسماعیل به منصب استیفای دیوان فارس مفتخر می شوند.