کاش روزی چشمانمان را باز کنیم و ببینیم همه ی اینها خواب بوده و وسط خونه ی مادربزرگ مشغول بازی هستیم
بچه که بودیم ثانیه به ثانیه لحظه ها را زندگی می کردیم خوشی تنها هدفمان بود...
انگار خدا سفت در آغوشمان گرفته بود تنها زمانی از آغوشش بیرون بودیم و سخت میگذشت که
مشق شبمان از دو خط به ده خط می رسید....
لذت هایمان را با تغییر فصل ها منطبق می کردیم
بزرگتر که شدیم لحظه ها و ثانیه ها و ساعت ها همانقدر بی ارزش شدن که زندگی کردن.....
یادمان رفت دستهایمان بلندتر شدند تا آغوشمان بزرگتر باشد
یادمان رفت آغوش مادر،
عطری نایاب دارد که ریه هایمان را تازه می کند
یادمان رفت روزی میرسد که دستهایمان بهانه ی دستهای پینه بسته مردی را می گیرند که جوانیش را سختی ها دزدیدند....
یادمان رفت خیس شدن زیر باران همان لذت بچگی را دارد
یادمان رفت هیچ چیز و هیچ کس
روزهای رفته را برایمان هدیه نمی آورد
🆑➥ @khaterehRavansar
🆑➥ @khaterehRavansar
✅ 𝙟𝙤𝙞𝙣🔜☝️
بچه که بودیم ثانیه به ثانیه لحظه ها را زندگی می کردیم خوشی تنها هدفمان بود...
انگار خدا سفت در آغوشمان گرفته بود تنها زمانی از آغوشش بیرون بودیم و سخت میگذشت که
مشق شبمان از دو خط به ده خط می رسید....
لذت هایمان را با تغییر فصل ها منطبق می کردیم
بزرگتر که شدیم لحظه ها و ثانیه ها و ساعت ها همانقدر بی ارزش شدن که زندگی کردن.....
یادمان رفت دستهایمان بلندتر شدند تا آغوشمان بزرگتر باشد
یادمان رفت آغوش مادر،
عطری نایاب دارد که ریه هایمان را تازه می کند
یادمان رفت روزی میرسد که دستهایمان بهانه ی دستهای پینه بسته مردی را می گیرند که جوانیش را سختی ها دزدیدند....
یادمان رفت خیس شدن زیر باران همان لذت بچگی را دارد
یادمان رفت هیچ چیز و هیچ کس
روزهای رفته را برایمان هدیه نمی آورد
🆑➥ @khaterehRavansar
🆑➥ @khaterehRavansar
✅ 𝙟𝙤𝙞𝙣🔜☝️