🌱🕊
#چقدر_زود_امروز_شد!!!
درست صدسال پیش بود که رضا خان میرپنج از سپاه ارتپاد همدان و لشگر پیاده نظام قزوین وارد تهران شد.
سوم اسفند ۱۲۹۹ بود ایران دو سال قحطی و فقر و گرسنگی را پشت سرگذاشته بود نیمی از مردم کشور تلف شده بودند از بیست میلیون نفوس ایران نه و نیم میلیون نفر از وبا و طاعون و حسبه و خناق مرده بودند کسی نبود جنازه جمع کند.
وقتی رضا خان با سپاه خود از دروازه قزوین وارد تهران شد، هوا سرد بود دست و پای سربازان قشون یخ زده بود.
رضا خان با صحنه عجیبی روبرو شد!
چرا مردم دست در خشتک خود دارند و نا آرامند؟
مباشری داشت در لشگرش، بنام نایب حسین.
از او جویا شد چرا این مردم کنار جوی آب دست در خشتک دارند؟
نایب حسین گفته بود سردار سپه سوزاک و سفلیس در این شهر بغایت رسیده است این مردم بیمارند جمعی مبتلا به سوزاک و سفلیس، جمعی گرفتار تراخم و سالک و شپش هستند بقیه هم بدلیل آنکه انگلیسی ها سوخته تریاک را گرانتر از تریاک میخرند نشئه کنار جوی آب هستند.
رضا خان از دروازه قزوین به باغشاه رفت که خارج از تهران بود و سپاه را آنجا برد که قصر متروکه مظفرالدین شاه بود که بعدها پادگان باغ شاه شد.
این باغ متروکه نگهبانی داشت بنام میرزا حبیب خان که تریاکی بود.
به رضا خان گفت چرا به باغشاه آمدی به کاخ گلستان نرفتی؟
رضا خان گفته بود قصدم کشور گشایی نیست برای سروسامان دادن به این خراب شده آمده ام .اما نمیدانم چه کنم کدام را درست کنم. یاغی ها را دستگیر کنم؟
۷ کرور پول بدهی محمد علیشاه و احمد
شاه را که از بانک استقراضی روس و انگلیس گرفتهاند پرداخت کنم یا این مردم را شفا دهم.
میرزا حسن خان گفته بود به وضعیت خودت سروسامان بده اگر به این رعیت سروسامان دهی پای برهنه خواهی رفت ......
بیست سال گذشت رضا شاه یاغی هارا سرکوب کرد.
بدهی بانک هارا داد.
شهر هارا امن کرد.
شفا خانه درست کرد بیمارستان نجمیه و امیر اعلم و طرفه و سینا و فارابی و لقمان ادهم و۵۰۰ تختخوابی ساخت. پرفسور یحیی عدل از فرانسه به ایران آمد در دانشگاه طب شاگرد تعلیم داد پزشک تربیت کرد.
رضا شاه جاده ساخت.
راه آهن ایجاد کرد.
بندرگاه ساخت.
شهربانی و کلانتری و آگاهی و پزشکی قانونی احداث کرد.
تونل زد.
پل ساخت.
دادگستری و وزارت دارایی درست کرد!
بیست سال گذشت تا با مشتی خاک، وطن را ترک کرد وقتی میخواست در بندر عباس سوار کشتی ماهاراجه تنتورخان شود، پیر مردی او را صدا زد رضا شاه ایستاد. به او گفت خواستم ببینم بعد این همه خدمت با پای برهنه میروی یا کفش به پا داری؟
اشک رضا شاه را مردم برای اولین بار دیدند.
آن پیرمرد میرزا حسن خان، نگهبانِ باغ شاه بود.
چنین است رسم سرای درشت
گهی پشت برزین گهی زین به پشت
👍کانال خنده ایرانی🇮🇷
@khande_iraniy😔