🖇توهمی به نام ترجمه
📋با توجه به آنچه در این مقاله و مقالههای دیگر دربارۀ نقد کتاب گفتهام، به نظر من، تصور اینکه گویا «ترجمه چونان تنها راه تفکر برای ما»ست توهّمی بیش نیست. نویسندگان بزرگ، در متنهای خود اندیشیده و اندیشیدن خود را نیز در زبانی که نسبتی با آن اندیشیدن داشته بیان کردهاند. اگر فهم ما از این متنهای مهم در همین حدّها باشد که گمان کنیم، به عنوان مثال، التوسر «فیلسوف اتصالی» بوده، بعید است حتیٰ بتوانیم ابتداییترین تصوری از اندیشیدن التوسر پیدا کنیم تا اینکه با او، دربارۀ آنچه اندیشیده، بیندیشیم. متن مورد بحثِ التوسر اثری است که در طول نزدیک به پانزده سال نوشته شده و این کار طولانی روی این متن دلیلی داشته است که اگر کسی دربارۀ آن چیزی نداند بعید است بتواند اهمیت این نوشته را برای التوسر و دگرگونیهای اندیشیدن او دریابد. اگر مترجمانی کتابی مانند «دموکراسی علیه دولت» را با توجه به اهداف سیاسی و مبارزاتی آن ترجمه کنند، که به نظر من، به شرط فهمیدن «غرض» نویسندۀ آن، هیچ اشکالی ندارد، دیگر نمیتوانند اثر التوسر را، که به گفتۀ صریح خود او برای فهم پدیدار شدن دولت جدید و رمز و راز آن نوشته است، از مجرای «دموکراسی علیه دولت» بفهمند و ترجمه کنند. اندیشیدن فهم همین «اغراض» اندیشمندان است. ماکیاوللیِ التوسر هیچ نسبتی با ماکیاوللیِ ابنسور، و البته از طریق او با پوکاک و اسکینر، ندارد. به دلیلی که پائینتر اشارهای به آن خواهم کرد، در کانون تفسیر التوسر فهمی از دولت وجود دارد که از دریافت متفاوت او از نظریۀ مارکس ناشی میشود و اگر این نکته فهمیده نشده باشد نمیتوان تصور درستی از تفسیر او پیدا کرد. بخشی از این مباحث در حوزههایی مطرح میشد که نیازمند «حضور فیزیکی» بود و تنها با خواندن کتابِ التوسر، به عنوان «مارکسیست»، ممکن نمیشد🖊
🔸 یک کلمه. فصلنامه سیاستنامه. شماره یازدهم. زمستان 1397. صفحه 8
💡كانال اختصاصي نشر آثار و آراء جواد طباطبايي
@javadtabatabai
📋با توجه به آنچه در این مقاله و مقالههای دیگر دربارۀ نقد کتاب گفتهام، به نظر من، تصور اینکه گویا «ترجمه چونان تنها راه تفکر برای ما»ست توهّمی بیش نیست. نویسندگان بزرگ، در متنهای خود اندیشیده و اندیشیدن خود را نیز در زبانی که نسبتی با آن اندیشیدن داشته بیان کردهاند. اگر فهم ما از این متنهای مهم در همین حدّها باشد که گمان کنیم، به عنوان مثال، التوسر «فیلسوف اتصالی» بوده، بعید است حتیٰ بتوانیم ابتداییترین تصوری از اندیشیدن التوسر پیدا کنیم تا اینکه با او، دربارۀ آنچه اندیشیده، بیندیشیم. متن مورد بحثِ التوسر اثری است که در طول نزدیک به پانزده سال نوشته شده و این کار طولانی روی این متن دلیلی داشته است که اگر کسی دربارۀ آن چیزی نداند بعید است بتواند اهمیت این نوشته را برای التوسر و دگرگونیهای اندیشیدن او دریابد. اگر مترجمانی کتابی مانند «دموکراسی علیه دولت» را با توجه به اهداف سیاسی و مبارزاتی آن ترجمه کنند، که به نظر من، به شرط فهمیدن «غرض» نویسندۀ آن، هیچ اشکالی ندارد، دیگر نمیتوانند اثر التوسر را، که به گفتۀ صریح خود او برای فهم پدیدار شدن دولت جدید و رمز و راز آن نوشته است، از مجرای «دموکراسی علیه دولت» بفهمند و ترجمه کنند. اندیشیدن فهم همین «اغراض» اندیشمندان است. ماکیاوللیِ التوسر هیچ نسبتی با ماکیاوللیِ ابنسور، و البته از طریق او با پوکاک و اسکینر، ندارد. به دلیلی که پائینتر اشارهای به آن خواهم کرد، در کانون تفسیر التوسر فهمی از دولت وجود دارد که از دریافت متفاوت او از نظریۀ مارکس ناشی میشود و اگر این نکته فهمیده نشده باشد نمیتوان تصور درستی از تفسیر او پیدا کرد. بخشی از این مباحث در حوزههایی مطرح میشد که نیازمند «حضور فیزیکی» بود و تنها با خواندن کتابِ التوسر، به عنوان «مارکسیست»، ممکن نمیشد🖊
🔸 یک کلمه. فصلنامه سیاستنامه. شماره یازدهم. زمستان 1397. صفحه 8
💡كانال اختصاصي نشر آثار و آراء جواد طباطبايي
@javadtabatabai