نقل است که سید مرتضی کشمیری در نمازش در رکعت دوم هزار قل هو الله میخواند
هر روز هزار مرتبه سوره قدر میخواند
و گاهی در بعضی از نمازهایش ختم قرآن میکرد.
روزی در راه کربلا بود که در کاروانسرای سرشور به نماز ایستاد و دو تن از همراهان به او اقتدا کردند
شیری آمد و جلوی آنها نشست
آن دو تن به شدت ترسیدند ولی سید به نمازش ادامه داد ..
بعد از اتمام نماز گوش شیر را گرفت و گفت دیگر نبینم زائر سید الشهدا را بترسانی
گفته میشود دیگر کسی شیر را ندید
هر روز هزار مرتبه سوره قدر میخواند
و گاهی در بعضی از نمازهایش ختم قرآن میکرد.
روزی در راه کربلا بود که در کاروانسرای سرشور به نماز ایستاد و دو تن از همراهان به او اقتدا کردند
شیری آمد و جلوی آنها نشست
آن دو تن به شدت ترسیدند ولی سید به نمازش ادامه داد ..
بعد از اتمام نماز گوش شیر را گرفت و گفت دیگر نبینم زائر سید الشهدا را بترسانی
گفته میشود دیگر کسی شیر را ندید