تقدیم به كسانی
که شایسته ی احترامند...
.
عشق خدا و قمر بنیهاشم در دل امیرالمؤمنین
یک بار قمر بنیهاشم چهار سالش بود روی دامن امیرالمؤمنین نشسته بود، به پدر عرض کرد اجازه یک پرسش دارم؟ فرمود: بله، عرض کرد: بابا من را دوست دارید؟ میخواست با پدرش بحث علمی کند، فرمود: دوستت دارم. گفت: شما چند تا دل دارید؟ فرمود: یک دانه، هر انسانی یک قلب دارد. گفت: پدر این قلب که خانه خداست چرا غیرخدا را در او راه دادی؟ یک قلب که جای غیرخدا نمیتواند باشد، خدا این قلب را برای خودش ساخته.
امیرالمؤمنین به او جواب داد: پسرم دل من یک دانه دل است، غرق محبت خداست و من تو را برای خدا دوست دارم، یعنی باز محبت من یک محبت است، گر چه حالا به صورت دو تا چراغ باشد به صورت چهار تا چراغ باشد. یک دانه نور است، نور الله است ولی جلوه در چراغهای متعدد دارد؛ زهرا را، حسنم را، حسینم را، زینبم را، تو را همه را به خاطر خدا دوست دارم.
این یک حقیقت است؛ محبت من مثل همین نوری که الان ما میبینیم، یک نور است ولی تجلی در دویست تا لامپ دارد. ما نمیتوانیم اثبات بکنیم که نور این لامپ با نور آن لامپ از نظر ماهیت فرق دارد بلکه یک نور است، لذا ما این نور حقیقی را چه در عالم ماده، چه در عالم معنا نمیتوانیم تثنیه کنیم، بگوییم نورین، دو تا نور است، ما یک نور بیشتر نداریم.
سه ضربه شیطان
شیطان، موسی را ملاقات کرد و به حضرت عرضه داشت: ای موسی! تو آبرودار درِ خانه خدایی و من یکی از مخلوقات خدایم که گناهی را مرتکب شدم و علاقه دارم از آن گناه به درگاه حضرت حق توبه کنم!! به پیشگاه محبوب عالمیان واسطه شو تا توبه ام را بپذیرد.
🔅موسی (ع) قبول کرد و از خداوند مهربان درخواست کرد: الهی! توبه اش را بپذیر.
🔆خطاب رسید: موسی! خواسته ات را قبول کردم، به شیطان امر کن به قبر آدم سجده کند، چرا که توبه از گناه، جبران عمل فوت شده است.
موسی، ابلیس را دید و و پیشنهاد خدا را به او گفت. سخت عصبانی و خشمگین شد و با تکبّر گفت:
ای موسی! من به زنده او سجده نکردم، توقّع داری به مرده او سجده کنم!!
سپس گفت: ای موسی! به خاطر این که به درگاه حق جهت توبه من شفاعت کردی بر من حق دار شدی، به تو بگویم که در سه وقت مواظب ضربه من باش که هرکس در این سه موضع، مواظب من باشد از هلاکت مصون می ماند.
1 - به هنگام خشم و غضب، مواظب فعالیت من باش که روحم در قلب تو و چشمم در چشم تو است و همانند خون در تمام وجودت می چرخم، تا به وسیله تیشه خشم، ریشه ات را برکنم.
💥2 - به وقت قرار گرفتن در میدان جهاد، متوجّه باش که در آن وقت من مجاهد فی سبیل اللّه را به یاد فرزندان و زن و اهلش انداخته، تا جایی که رویش را از جهاد فی اللّه برگردانم!
💥3 - بترس از این که با زن نامحرم خلوت کنی که من در آنجا واسطه نزدیک کردن هر دو به هم هستم!
قال الله الحکیم فی کتابه
خطبه اول
إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ الله فَاتَّبِعُوني يُحْبِبْكُمُ الله؛
اگر دوست دارید تا محبوب خدا شوید از من پیامبر
پیروی کنید.(آل عمران، آیه 31)
محبوب شدن خدای متعال با اطاعت وتقوا بدست میاد
براى ادامه راه پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم ) و هدایت و رهبرى او، باید دست به دامن ذوى القربى زد، و از رهبرى آنها استمداد جست،
این، همان چیزى است
که شیعه در مساله امامت از آن جانبدارى مى کند، و
معتقد است رشته رهبرى بعد از پیامبر، نه در شکل
نبوت که در شکل امامت، براى همیشه ادامه داره
راه کسب محبت الهی، تنها پیروی
از پیامبر و اطاعت از خدا و پیامبردانسته شده
توجه به این نکته نیز لازم است که: محبت، عامل موثرى است براى پیروى کردن، همان گونه که در سوره«آل عمران» آیه31 مى خوانیم: قُلْ اِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللّهَ فَاتَّبِعُونِی: «بگو: اگر خدارا دوست مى دارید از من پیروى کنید»;
چرا که من مبلغ فرمان او هستم.
اصولاً، پیوند محبت با کسى، انسان را به سوى محبوب و خواسته هاى او مى کشاند و هر چه رشته محبت قوى
تر باشد، این جاذبه قوى تر است، مخصوصاً محبتى
که انگیزه آن کمال «محبوب» است.
اگر مثل پیامبر نمیتوانیم حبیب خدا وند بشمیم مثل
اصحاب .محبین ان حضرت قدم برداریم ومتشبهه
به انان شویم میتوانیم با اطاعت خدا ومحبت
رسو ل الله.. بشویم حبیب ابن مظاهر ها...
داستان حبیب ابن مظاهر
حبیب چه کسی بود و چه شد که به او مقام ثبت زیارت زائران امام حسین علیه السلام دادند؟
زمانی که امام حسین علیه السلام کودکی خردسال بود حبیب جوانی بیست ساله بود
او علاقه شدیدی به امام حسین داشت به طوری که هر جا امام حسین می رفت این عشق و علاقه او را به دنبال محبوب خود میکشید
پدر حبیب که متوجه حال پسر شد
از او پرسید که چه شده که لحظه ای از حسین جدا نمی شوی ؟ حبیب فرمود پدرجان من شدیدا" به حسین علاقه دارم و این عشق و علاقه مرا تا جایی می کشاند که در عشق خود فنا میشوم
که شایسته ی احترامند...
.
عشق خدا و قمر بنیهاشم در دل امیرالمؤمنین
یک بار قمر بنیهاشم چهار سالش بود روی دامن امیرالمؤمنین نشسته بود، به پدر عرض کرد اجازه یک پرسش دارم؟ فرمود: بله، عرض کرد: بابا من را دوست دارید؟ میخواست با پدرش بحث علمی کند، فرمود: دوستت دارم. گفت: شما چند تا دل دارید؟ فرمود: یک دانه، هر انسانی یک قلب دارد. گفت: پدر این قلب که خانه خداست چرا غیرخدا را در او راه دادی؟ یک قلب که جای غیرخدا نمیتواند باشد، خدا این قلب را برای خودش ساخته.
امیرالمؤمنین به او جواب داد: پسرم دل من یک دانه دل است، غرق محبت خداست و من تو را برای خدا دوست دارم، یعنی باز محبت من یک محبت است، گر چه حالا به صورت دو تا چراغ باشد به صورت چهار تا چراغ باشد. یک دانه نور است، نور الله است ولی جلوه در چراغهای متعدد دارد؛ زهرا را، حسنم را، حسینم را، زینبم را، تو را همه را به خاطر خدا دوست دارم.
این یک حقیقت است؛ محبت من مثل همین نوری که الان ما میبینیم، یک نور است ولی تجلی در دویست تا لامپ دارد. ما نمیتوانیم اثبات بکنیم که نور این لامپ با نور آن لامپ از نظر ماهیت فرق دارد بلکه یک نور است، لذا ما این نور حقیقی را چه در عالم ماده، چه در عالم معنا نمیتوانیم تثنیه کنیم، بگوییم نورین، دو تا نور است، ما یک نور بیشتر نداریم.
سه ضربه شیطان
شیطان، موسی را ملاقات کرد و به حضرت عرضه داشت: ای موسی! تو آبرودار درِ خانه خدایی و من یکی از مخلوقات خدایم که گناهی را مرتکب شدم و علاقه دارم از آن گناه به درگاه حضرت حق توبه کنم!! به پیشگاه محبوب عالمیان واسطه شو تا توبه ام را بپذیرد.
🔅موسی (ع) قبول کرد و از خداوند مهربان درخواست کرد: الهی! توبه اش را بپذیر.
🔆خطاب رسید: موسی! خواسته ات را قبول کردم، به شیطان امر کن به قبر آدم سجده کند، چرا که توبه از گناه، جبران عمل فوت شده است.
موسی، ابلیس را دید و و پیشنهاد خدا را به او گفت. سخت عصبانی و خشمگین شد و با تکبّر گفت:
ای موسی! من به زنده او سجده نکردم، توقّع داری به مرده او سجده کنم!!
سپس گفت: ای موسی! به خاطر این که به درگاه حق جهت توبه من شفاعت کردی بر من حق دار شدی، به تو بگویم که در سه وقت مواظب ضربه من باش که هرکس در این سه موضع، مواظب من باشد از هلاکت مصون می ماند.
1 - به هنگام خشم و غضب، مواظب فعالیت من باش که روحم در قلب تو و چشمم در چشم تو است و همانند خون در تمام وجودت می چرخم، تا به وسیله تیشه خشم، ریشه ات را برکنم.
💥2 - به وقت قرار گرفتن در میدان جهاد، متوجّه باش که در آن وقت من مجاهد فی سبیل اللّه را به یاد فرزندان و زن و اهلش انداخته، تا جایی که رویش را از جهاد فی اللّه برگردانم!
💥3 - بترس از این که با زن نامحرم خلوت کنی که من در آنجا واسطه نزدیک کردن هر دو به هم هستم!
قال الله الحکیم فی کتابه
خطبه اول
إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ الله فَاتَّبِعُوني يُحْبِبْكُمُ الله؛
اگر دوست دارید تا محبوب خدا شوید از من پیامبر
پیروی کنید.(آل عمران، آیه 31)
محبوب شدن خدای متعال با اطاعت وتقوا بدست میاد
براى ادامه راه پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم ) و هدایت و رهبرى او، باید دست به دامن ذوى القربى زد، و از رهبرى آنها استمداد جست،
این، همان چیزى است
که شیعه در مساله امامت از آن جانبدارى مى کند، و
معتقد است رشته رهبرى بعد از پیامبر، نه در شکل
نبوت که در شکل امامت، براى همیشه ادامه داره
راه کسب محبت الهی، تنها پیروی
از پیامبر و اطاعت از خدا و پیامبردانسته شده
توجه به این نکته نیز لازم است که: محبت، عامل موثرى است براى پیروى کردن، همان گونه که در سوره«آل عمران» آیه31 مى خوانیم: قُلْ اِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللّهَ فَاتَّبِعُونِی: «بگو: اگر خدارا دوست مى دارید از من پیروى کنید»;
چرا که من مبلغ فرمان او هستم.
اصولاً، پیوند محبت با کسى، انسان را به سوى محبوب و خواسته هاى او مى کشاند و هر چه رشته محبت قوى
تر باشد، این جاذبه قوى تر است، مخصوصاً محبتى
که انگیزه آن کمال «محبوب» است.
اگر مثل پیامبر نمیتوانیم حبیب خدا وند بشمیم مثل
اصحاب .محبین ان حضرت قدم برداریم ومتشبهه
به انان شویم میتوانیم با اطاعت خدا ومحبت
رسو ل الله.. بشویم حبیب ابن مظاهر ها...
داستان حبیب ابن مظاهر
حبیب چه کسی بود و چه شد که به او مقام ثبت زیارت زائران امام حسین علیه السلام دادند؟
زمانی که امام حسین علیه السلام کودکی خردسال بود حبیب جوانی بیست ساله بود
او علاقه شدیدی به امام حسین داشت به طوری که هر جا امام حسین می رفت این عشق و علاقه او را به دنبال محبوب خود میکشید
پدر حبیب که متوجه حال پسر شد
از او پرسید که چه شده که لحظه ای از حسین جدا نمی شوی ؟ حبیب فرمود پدرجان من شدیدا" به حسین علاقه دارم و این عشق و علاقه مرا تا جایی می کشاند که در عشق خود فنا میشوم