⭕️ از اینستا تا هیمبا ⭕️
1️⃣ پروفسور Jules Davidoff ، استاد روان شناسی دانشگاه لندن به همراه تیم اش سالها در مورد نحوۀ ادراک رنگ ها توسط یکی از قبایل نامیبیا به نام هیمبا (Himba Tribe) تحقیق کرده اند. نتایج به دست آمده شگفت انگیزاند.
اعضای این قبیله از یک کلمۀ مشترک (Buru) برای نامیدن سبزپرنگ و آبی استفاده می کنند.
به عبارت دیگر، برای سبز پررنگ و آبی، دو واژۀ جداگانه ندارند. و خب! در کمال شگفتی آنها نمی توانند آبی را از سبز پررنگ تمایز دهند!
به عبارت دیگر، صرفِ داشت یا نداشتن یک مفهوم، یک کلمه، می تواند ادراک ما از جهان را در بنیادی ترین سطوح، تحت تاثیر قرار دهد.
2️⃣ حالا اجازه دهید تا برویم به جهان اینستاگرام.
احتمالاً همۀ ما می دانیم که اینستاگرام (و احتمالاً همۀ سرویس های اینترنتی مثل موتورهای جست و جو) داده ها را شخصی سازی می کنند.
به همین علت شما هر بار یک پست را لایک می کنید ، کسی را فالو می کنید، یک ویدئو را تماشا می کنید ، الگوریتم های اینستا با تحلیل محتوای روان شناختی آنها، ترجیحات شما را شناسایی کرده و هر بار داده های شخصی سازی شده ای را که کاملاً متناسب با علائق شماست به شما ارائه می دهد. خب مشکل کجاست؟
3️⃣ مشکل از آنجایی آغاز می شود که دایرۀ این شخصی سازی شدگی آنقدر محدود و محدود می شود که کم کم شما را در جزیرۀ خودتان گیر می اندازد! Eli Parise در کتاب بسیار تاثیرگذار خود، نام این وضعیت را حباب فیلتری می گذارد.
ما به تدریج در حباب فیلتری اینستاگرام گرفتار می شویم.
4️⃣ حالا ما تبدیل به حباب هایی جدا از سایر حباب ها و سایر بخش های جهان شده ایم!
این حباب فیلتری به تدریج باعث می شود تا مفاهیمی که با آنها مواجه می شویم، محدود به همان مفاهیم شخصی و همیشگی مان شود.
به عبارت دیگر، جهان مفاهیم ما رشد نمی کند و متوقف می شود.
5️⃣ بازگردیم به قبیلۀ هیمبا.
همچنان که اعضای این قبلیه، صرفاً به این علت آنکه مفهوم / کلمۀ آبی را ندارند، نمی توانند رنگ آبی را ببینند، ادراک ما نیز به تدریج متحول شده و اساساً قادر به دیدنِ جهان از چشم دیگران نخواهیم بود.
در یک سناریوی فرضی که منِ فوتبال دوست و رفیقِ سینما دوستِ من، هر دویمان 24 ساعت در روز در اینستاگرام هستیم، من اساسا معنی سینما را نخواهم فهمید و دوست من نیز معنی فوتبال را!
نه اینکه من سینما را دوست نداشته باشم یا او از فوتبال خوشش نیاد، نه!
من اساساً چیزی به نام سینما را نخواهم فهمید (که در مرحله بعدی بخواهم آن را دوست داشته باشم یا نداشته باشم) و او نیز چیزی به نام فوتبال را نخواهد فهمید.
❗️از این زاویه، به نظر می رسد راه چندان درازی از اینستا به همیبا نیست!
📕#پست_مکتوب
📱#روان_کاوی_فناوری
🆔 @jarayanphilosophy
1️⃣ پروفسور Jules Davidoff ، استاد روان شناسی دانشگاه لندن به همراه تیم اش سالها در مورد نحوۀ ادراک رنگ ها توسط یکی از قبایل نامیبیا به نام هیمبا (Himba Tribe) تحقیق کرده اند. نتایج به دست آمده شگفت انگیزاند.
اعضای این قبیله از یک کلمۀ مشترک (Buru) برای نامیدن سبزپرنگ و آبی استفاده می کنند.
به عبارت دیگر، برای سبز پررنگ و آبی، دو واژۀ جداگانه ندارند. و خب! در کمال شگفتی آنها نمی توانند آبی را از سبز پررنگ تمایز دهند!
به عبارت دیگر، صرفِ داشت یا نداشتن یک مفهوم، یک کلمه، می تواند ادراک ما از جهان را در بنیادی ترین سطوح، تحت تاثیر قرار دهد.
2️⃣ حالا اجازه دهید تا برویم به جهان اینستاگرام.
احتمالاً همۀ ما می دانیم که اینستاگرام (و احتمالاً همۀ سرویس های اینترنتی مثل موتورهای جست و جو) داده ها را شخصی سازی می کنند.
به همین علت شما هر بار یک پست را لایک می کنید ، کسی را فالو می کنید، یک ویدئو را تماشا می کنید ، الگوریتم های اینستا با تحلیل محتوای روان شناختی آنها، ترجیحات شما را شناسایی کرده و هر بار داده های شخصی سازی شده ای را که کاملاً متناسب با علائق شماست به شما ارائه می دهد. خب مشکل کجاست؟
3️⃣ مشکل از آنجایی آغاز می شود که دایرۀ این شخصی سازی شدگی آنقدر محدود و محدود می شود که کم کم شما را در جزیرۀ خودتان گیر می اندازد! Eli Parise در کتاب بسیار تاثیرگذار خود، نام این وضعیت را حباب فیلتری می گذارد.
ما به تدریج در حباب فیلتری اینستاگرام گرفتار می شویم.
4️⃣ حالا ما تبدیل به حباب هایی جدا از سایر حباب ها و سایر بخش های جهان شده ایم!
این حباب فیلتری به تدریج باعث می شود تا مفاهیمی که با آنها مواجه می شویم، محدود به همان مفاهیم شخصی و همیشگی مان شود.
به عبارت دیگر، جهان مفاهیم ما رشد نمی کند و متوقف می شود.
5️⃣ بازگردیم به قبیلۀ هیمبا.
همچنان که اعضای این قبلیه، صرفاً به این علت آنکه مفهوم / کلمۀ آبی را ندارند، نمی توانند رنگ آبی را ببینند، ادراک ما نیز به تدریج متحول شده و اساساً قادر به دیدنِ جهان از چشم دیگران نخواهیم بود.
در یک سناریوی فرضی که منِ فوتبال دوست و رفیقِ سینما دوستِ من، هر دویمان 24 ساعت در روز در اینستاگرام هستیم، من اساسا معنی سینما را نخواهم فهمید و دوست من نیز معنی فوتبال را!
نه اینکه من سینما را دوست نداشته باشم یا او از فوتبال خوشش نیاد، نه!
من اساساً چیزی به نام سینما را نخواهم فهمید (که در مرحله بعدی بخواهم آن را دوست داشته باشم یا نداشته باشم) و او نیز چیزی به نام فوتبال را نخواهد فهمید.
❗️از این زاویه، به نظر می رسد راه چندان درازی از اینستا به همیبا نیست!
📕#پست_مکتوب
📱#روان_کاوی_فناوری
🆔 @jarayanphilosophy