#اعتراف_احمقانه
سلام بچه ها خوبین
من سانازم ۲۳ سالمه
بعد ب خدمتتون بگم ک ی رفیق صمیمی دارم ب اسم نسترن
ی روز قرار گذاشتیم باهم بریم کافه
رفتیم و دیدم یکم دیر اومد و با ی خانومه که سنس ۳۲ بود اومد ، بعد سلام و احوال پرسی فهمیدم ک خالشه
بعد ما تو کافه نشسته بودیم و هی حرف و شوخی و اینا ، هی دیدم ک داره زیر زیرکی نخ میدع و بعد نسترن و فرستادم بره سفارش بده و تو همون هین گفتم چی میگی و اینا ک گفتش ازم خوشش اومده و بعد شماره ها رو رد و بدل کردیم و بعد اون شبم که کافه تموم شد و نسترن رو گذاشتیمش خونه و خودمون رفتیم دوباره رفتیم سمت طرقبه ب کافه ، بعد کلی باهم صحبت کردیم و ی حول حوش ی سال تو رابطه بودیم و اون از بس دوسم داشت خونش رو زد به اسمم و البته منم توی این ی سال رابطه بکارتم رو از دست دادم تو رابطه هام باهاش
النم ی حول حوش ۳ ماه هست که باهم در ارتباط نیستیم و من اون خونه رو دارم و هیچ کس نمیدونه این قضیه رو ولی کنار خانواده زندگی میکنم
_._._._._._._._._._._._._._._._._._._._._._
📝 @eterafcity
سلام بچه ها خوبین
من سانازم ۲۳ سالمه
بعد ب خدمتتون بگم ک ی رفیق صمیمی دارم ب اسم نسترن
ی روز قرار گذاشتیم باهم بریم کافه
رفتیم و دیدم یکم دیر اومد و با ی خانومه که سنس ۳۲ بود اومد ، بعد سلام و احوال پرسی فهمیدم ک خالشه
بعد ما تو کافه نشسته بودیم و هی حرف و شوخی و اینا ، هی دیدم ک داره زیر زیرکی نخ میدع و بعد نسترن و فرستادم بره سفارش بده و تو همون هین گفتم چی میگی و اینا ک گفتش ازم خوشش اومده و بعد شماره ها رو رد و بدل کردیم و بعد اون شبم که کافه تموم شد و نسترن رو گذاشتیمش خونه و خودمون رفتیم دوباره رفتیم سمت طرقبه ب کافه ، بعد کلی باهم صحبت کردیم و ی حول حوش ی سال تو رابطه بودیم و اون از بس دوسم داشت خونش رو زد به اسمم و البته منم توی این ی سال رابطه بکارتم رو از دست دادم تو رابطه هام باهاش
النم ی حول حوش ۳ ماه هست که باهم در ارتباط نیستیم و من اون خونه رو دارم و هیچ کس نمیدونه این قضیه رو ولی کنار خانواده زندگی میکنم
_._._._._._._._._._._._._._._._._._._._._._
📝 @eterafcity