— ادعا میکنند بر اوضاع اشراف کامل دارند اما...#تأملات_موسوی {۹} | در میان قصههای قرآنی، سرگذشت آدمکشی و کودککشی دستگاه امنیتی فرعون سرگذشت قابل تأملی است؛ آنجا كه مادر موسی فرزند خویش را در صندوقچهای به آب میاندازد و آب، صندوقچه را به ساحل - دقیقا آنجا که دشمن حضور دارد - میبرد. این اتفاق برای آلفرعون اتفاق سادهای بود: کودکی گمشده بر روی آب؛ همین؛ کشتن یا نکشتن او چه خطری برای این دستگاه قدرتمند دارد؟!
[فَالْتَقَطَهُ آلُ فِرْعَوْنَ لِيَكُونَ لَهُمْ عَدُوًّا وَحَزَنًا ]: «خاندان فرعون او (یعنی کودک) را پیدا کردند تا برای ایشان (مایۀ) دشمنی و اندوه باشد» (القصص/ ٨).
حتی در ظاهر، جریان این واقعه به سود حاکم پیش رفته است، وقتی آنان هزینۀ مواجهۀ علنی با مردم را تقبل میکنند چه باکی از کشتن در خفا دارند! آن هم کشتن طفل ضعیفی که رها شده است! به همین جهت در آیۀ مبارکه واژۀ "التقاط" انتخاب شده است: یعنی بدون هیچ برنامه و قصدی یکباره به او دست یافتند؛ این معنای التقاط است. گاهی هم قصد در کار است اما اینجا نه، که بافت آیۀ کریمه اجازه نمیدهد [نک: ابن فارس ٥/ ٢٦٢].
در ترجمه ظاهری آیۀ مبارکه میگویند: «او را پیدا کردند تا برایشان مایۀ دشمنی و اندوه باشد». بدیهی است که هدف از برگرفتن این طفل گمشده در نزد آنان این علت نبوده است. اما تصویر بدیع اینجاست که قصه از نگاه پشت پرده نقل میشود: هدف و انگیزۀ آنها چیز دیگری است ولی ثمره و مآل چیزی دیگر خواهد بود [زمخشری ٣/ ٣٩٤].
آیۀ کریمه ثمره و عاقبت این فعل ایشان را بیان میکند. در اصطلاح میگویند: لام در [لِيَكُونَ] لام عاقبت است [نک: ابن عطیة ٤/ ٢٧٧]. آنان برای نابودی یک ملت به زعم خود سیاستورزی و تدبیر کردهاند، ادعا میکنند بر اوضاع اشراف کامل دارند و عمق سیاستشان چنان است که میتواند از هر بحرانی خلاصشان دهد، اما ..
اما در دام تدبیر خدا افتادند: خیلی ساده. بالاخره یکجایی این همه فعل خراب و این همه ستم با قوانین خدا به بنبست میرسد و تدبیر خدا به صورت نهانی و از مجرای اسباب گوناگون - و گاهی ساده - زمینگیرشان میکند.
برگرفتن موسی از آب، از نگاه بشری نمیتواند خطای راهبردی محسوب شود و آیندۀ این اتفاق را نمىتوان پیشبینی کرد اما قرآن واقعه را از زاویهٔ غیب روایت میکند، آینده و نتیجه را همین الان میبیند چنانکه گویی آنان اساسا موسی را با این انگیزه از آب برگرفتند تا دشمن آنان گردد و مایۀ نگرانی و اندوهشان باشد! چون نتیجه همین خواهد شد: [...وَاللَّهُ غَالِبٌ عَلَىٰ أَمْرِهِ وَلَٰكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ]: «...خدا بر کار خود چیره و مسلّط است، ولی بیشتر مردم (خفایای حکمت و لطف تدبیرش را) نمیدانند» (یوسف/ ٢١).
@enjoy_quran__منابع:
ابن فارس (٣٩٥ق)، معجم مقاییس اللغة، بی جا: دار الفکر، ١٣٩٩ق.
زمخشری(۵۳۸ق)، الکشاف، بيروت: دار الکتاب العربی، ۱۴۰۷ق.
ابن عطیة(٥٤٢ق)، المحرر الوجیز فی تفسیر الکتاب العزیز، بیروت: دار الکتب العلمیة، ١٤٢٢ق.