🔴 بیانیه کانون نویسندگان در سومین سالگرد «جنایت عمدی» حکومتی
🔻به یاد بکتاش آبتین، عضو برجستهی کانون نویسندگان ایران.
🔻در اعماق زاد، در اعماق برآمد و با مردمان اعماق زیست و چون به عرصه رسید، برای جُستن و یافتن بینش و آگاهی بر جهان پیرامون خود به هر دری زد و به هر گوشه و کنار سرکشید و هنگام که به نخستین سرچشمهها رسید سر از پا نشناخته همهی همت خود را به یاری طلبید تا پرومتهوار آتش شعلهور آگاهی را به همگنان برساند. از راه سخت و ناهمواره پُر مخافتی که در پیش داشت، چنان که رسم و راه او بود، هیچ هراسی به دل راه نداد. میخواست خود را به آب و آتش بزند تا آنچه را یافته بود با دیگران تقسیم کند. مشکل را نه در سر گریبان بردن، که در مبارزه برای دستیابی به آزادی و نبرد بیزنهار با سانسور و حذف و آزادیکُشی میدید، زیرا بر آن بود که در هوای مسموم آغشته به گند خفقان شاهکاری نمی توان خلق کرد، چنان که بر ترک دوچرخهای سرمست و شادمانه گویی بر سر کوهی خطاب به خفتگان مسیحاوار بانگ زد «نیاز ما به عدهای است که از سختی راه مبارزه نهراسند»، و بانگ آزادیخواهی نویسندهی متعهد به آزادی را جاودانه کرد. در کار ادبی خود نوجو و نوخواه و نواندیش بود و خشکمغزی و تحجر را هیچ برنمیتابید و هموار در پی افقهای نو بود. در عین حال، در هر حرکت اعتراضی پیشگام و پیشتاز بود. تهدیدها، بازداشتها، بازجوییها، تعیین وثیقههای سنگین و ضرب و جرحها را به هیچ میگرفت و هنگامی که پس از کشاکشها و ستیز و آویزها سر از «دادگاه» آزادیستیزان درآورد، با گفتن این سخن که «صلاحیت هیچ چیزی از شما را از بیخ و بُن قبول ندارم» تسخرزنان بساط این مضحکه را در هم پیچید و از در بیرون رفت.
@kanoon_nevisandegane_iran
@elmosnewss
🔻به یاد بکتاش آبتین، عضو برجستهی کانون نویسندگان ایران.
🔻در اعماق زاد، در اعماق برآمد و با مردمان اعماق زیست و چون به عرصه رسید، برای جُستن و یافتن بینش و آگاهی بر جهان پیرامون خود به هر دری زد و به هر گوشه و کنار سرکشید و هنگام که به نخستین سرچشمهها رسید سر از پا نشناخته همهی همت خود را به یاری طلبید تا پرومتهوار آتش شعلهور آگاهی را به همگنان برساند. از راه سخت و ناهمواره پُر مخافتی که در پیش داشت، چنان که رسم و راه او بود، هیچ هراسی به دل راه نداد. میخواست خود را به آب و آتش بزند تا آنچه را یافته بود با دیگران تقسیم کند. مشکل را نه در سر گریبان بردن، که در مبارزه برای دستیابی به آزادی و نبرد بیزنهار با سانسور و حذف و آزادیکُشی میدید، زیرا بر آن بود که در هوای مسموم آغشته به گند خفقان شاهکاری نمی توان خلق کرد، چنان که بر ترک دوچرخهای سرمست و شادمانه گویی بر سر کوهی خطاب به خفتگان مسیحاوار بانگ زد «نیاز ما به عدهای است که از سختی راه مبارزه نهراسند»، و بانگ آزادیخواهی نویسندهی متعهد به آزادی را جاودانه کرد. در کار ادبی خود نوجو و نوخواه و نواندیش بود و خشکمغزی و تحجر را هیچ برنمیتابید و هموار در پی افقهای نو بود. در عین حال، در هر حرکت اعتراضی پیشگام و پیشتاز بود. تهدیدها، بازداشتها، بازجوییها، تعیین وثیقههای سنگین و ضرب و جرحها را به هیچ میگرفت و هنگامی که پس از کشاکشها و ستیز و آویزها سر از «دادگاه» آزادیستیزان درآورد، با گفتن این سخن که «صلاحیت هیچ چیزی از شما را از بیخ و بُن قبول ندارم» تسخرزنان بساط این مضحکه را در هم پیچید و از در بیرون رفت.
@kanoon_nevisandegane_iran
@elmosnewss