گزارش دورهمى ششم دى
اگر فيلم " شكار" را ببينيد، اين يادداشت بدردتان خواهد خورد كه خانم خسروسرشكى از جلسه دورهمى فيلم و كتاب اقتباس كرده اند
فیلم: شکار
دکترشیری: دسته جمعی فیلم دیدن با تنها دیدن خیلی متفاوته حتی اگر گفتگو نداشته باشه؛
باهم میخندیم، با هم گریه میکنیم، با هم یک احساس مشترک رو لمس و درک میکنیم، یه تجربه خاص میشه.
🔹ما در این برنامهها گفتگو را اضافه کردیم؛
وقتی فیلم میبینیم بر اساس تیپشخصیتی، تلهها، شرایط و موقعیتی که در آن قرار داریم، تجربهها و... ادراک متفاوتی از آن داریم و وقتی شروع به گفتگو میکنیم نکات مهمی از دیگران میشنویم که ممکن است از دید ما پنهان مانده باشد.
👈 موضوع مهمی که در این فیلم مورد توجه عموم قرار گرفت و گفتگو با آن شروع شد، بحث کودکآزاری بود.
اتفاقی که در یک کودکستان بین مربی و کودک پیش آمد و مربی اگرچه برای حفظ حدود لازم تلاش کرد اما مظنون به کودک آزاری شد.
● درباره مسئولیت هر بخش در این باره صحبت کردیم؛
لازم است ما به عنوان والدین مراقبتهای جنسی را بیاموزیم و به کودکانمان آموزش دهیم. مسئولین مدرسه و مهدهای کودک هم لازم است بیاموزند و پروتکلهایی در محیط داشته باشند.
● هنگام وقوع چنین اتفاقی لازم است طبق پروتکلها به درستی پیش برویم، گاهی پروتکل هست اما آدم ما روح پروتكل را نفهميده و این خطرناکتر است.
● لازم است مراقبتهای لازم از دو سوی ماجرا انجام شود، هم آدم قربانى هم فرد متهم احتياج به مراقبت دارند.
این فیلم به وضوح نشان داد که آن مربی مظنون شد و بي گناهيش را همه ميدانستيم اما جامعه دست از اتهامش نكشيد
● اگرچه مربی تلاش کرد حدود را رعایت کند اما شاید بهتر بود به عنوان عضوی از یک سازمان موضوع را با مدیر مجموعه مطرح میکرد تا از بهوجود آمدن چنین بحرانی پیشگیری میشد.
👈 درباره مربی مظنون
● مرد برای حل مسئله تلاش کارآمد نمیکند، شفاف گفتگو نمیکند، آنچه لازم است را به موقع نمیگوید، از دیگران مراقبت میکند که ناراحت نشوند، میخواهد همچنان خوب، دوست داشتنی و محترم باقی بماند.
اما به راستی تا کجا میتواند ادامه دهد؟
کجا باید خشم سالمش را تجربه کند؟
کجا باید احساسات و هیجاناتش را بروز دهد؟(تله بازداری هیجانی)
و کار به جایی میرسد که شغلش، پارتنرش، زندگی با پسرش، دوستانش، سگش، تعاملات اجتماعی برای گذران زندگی را از دست میدهد و....
● اگرچه موضوع کودک آزاری بسیار مهم است و اثبات اینکه او مقصر نبوده کار راحتی نیست، اما نباید کوتاه آمد
لازم است تلاش خودمان را بکنیم فارغ از نتیجه
● بعضی از دوستان گفتند که شرایط او را به خوبی درک میکنند،
آن بخش خوب بودن و خوب ماندن، مراقبت کردن از دیگران،
● دوستی گفت که بعضی شبها از شدت فشاری که تحمل میکنند برای این به دوش کشیدن بار دیگران گریه میکنند
دکتر شیری: آیا با گریه کردن مسئلهای حل میشود؟
_ بعدش فکر میکنم حالا باید چه کنم؟
● دوست دیگری گفتند که قبلا شبیه این مرد بوده اند و حالا تلاش میکنند با قاطعیت بیشتری با مسائل روبرو شوند
👈 اما جامعه...
● با اتفاقی که میافتد بقیه افراد نگران فرزندان خود میشوند و شروع به بررسی میکنند. آنها به دنبال نشانههای کودکآزاری در فرزندانشان میگردند و اکثرا اذعان میکنند که این اتفاق برای بچههایشان افتاده.
آنها تنها به جمعآوری شواهدی که باور و احساسشان را تایید میکند میپردازند بدون آنکه فکر کنند چقدر ممکن است برخی از آن نشانهها در آن سن طبیعی باشد، یا از قبل وجود داشته باشد، یا آنها معنای دیگری به آن دادهاند.
و این دقیقا همان اتفاقی است که برای هر یک از ما در ماجراهای مختلف ممکن است بیفتد.
● جامعه براساس احساساتش فرد مظنون که حالا خود آسیب دیده ماجراست را نه تنها طرد میکند که برخوردهای نامناسب و درگیریهایی بین افراد در تعامل با او اتفاق میافتد و این جاست که پای بحث مهم سایههای اجتماعی باز میشود.
● در پایان و بعد از اینکه مدتی از ماجرا گذشت و ما برداشتمان این است که همه چیز ختم به خیر شده با سکانس پایانی متوجه میشویم که جامعه هیچگاه فراموش نمیکند!!!
🟣🟣🟣🟣🟣🟣🟣🟣
آنچه خواندید، فقط بخش کوتاهی از گفتگوهای مفصل این جلسه بود.
مهديه خسروسرشكى
اگر فيلم " شكار" را ببينيد، اين يادداشت بدردتان خواهد خورد كه خانم خسروسرشكى از جلسه دورهمى فيلم و كتاب اقتباس كرده اند
فیلم: شکار
دکترشیری: دسته جمعی فیلم دیدن با تنها دیدن خیلی متفاوته حتی اگر گفتگو نداشته باشه؛
باهم میخندیم، با هم گریه میکنیم، با هم یک احساس مشترک رو لمس و درک میکنیم، یه تجربه خاص میشه.
🔹ما در این برنامهها گفتگو را اضافه کردیم؛
وقتی فیلم میبینیم بر اساس تیپشخصیتی، تلهها، شرایط و موقعیتی که در آن قرار داریم، تجربهها و... ادراک متفاوتی از آن داریم و وقتی شروع به گفتگو میکنیم نکات مهمی از دیگران میشنویم که ممکن است از دید ما پنهان مانده باشد.
👈 موضوع مهمی که در این فیلم مورد توجه عموم قرار گرفت و گفتگو با آن شروع شد، بحث کودکآزاری بود.
اتفاقی که در یک کودکستان بین مربی و کودک پیش آمد و مربی اگرچه برای حفظ حدود لازم تلاش کرد اما مظنون به کودک آزاری شد.
● درباره مسئولیت هر بخش در این باره صحبت کردیم؛
لازم است ما به عنوان والدین مراقبتهای جنسی را بیاموزیم و به کودکانمان آموزش دهیم. مسئولین مدرسه و مهدهای کودک هم لازم است بیاموزند و پروتکلهایی در محیط داشته باشند.
● هنگام وقوع چنین اتفاقی لازم است طبق پروتکلها به درستی پیش برویم، گاهی پروتکل هست اما آدم ما روح پروتكل را نفهميده و این خطرناکتر است.
● لازم است مراقبتهای لازم از دو سوی ماجرا انجام شود، هم آدم قربانى هم فرد متهم احتياج به مراقبت دارند.
این فیلم به وضوح نشان داد که آن مربی مظنون شد و بي گناهيش را همه ميدانستيم اما جامعه دست از اتهامش نكشيد
● اگرچه مربی تلاش کرد حدود را رعایت کند اما شاید بهتر بود به عنوان عضوی از یک سازمان موضوع را با مدیر مجموعه مطرح میکرد تا از بهوجود آمدن چنین بحرانی پیشگیری میشد.
👈 درباره مربی مظنون
● مرد برای حل مسئله تلاش کارآمد نمیکند، شفاف گفتگو نمیکند، آنچه لازم است را به موقع نمیگوید، از دیگران مراقبت میکند که ناراحت نشوند، میخواهد همچنان خوب، دوست داشتنی و محترم باقی بماند.
اما به راستی تا کجا میتواند ادامه دهد؟
کجا باید خشم سالمش را تجربه کند؟
کجا باید احساسات و هیجاناتش را بروز دهد؟(تله بازداری هیجانی)
و کار به جایی میرسد که شغلش، پارتنرش، زندگی با پسرش، دوستانش، سگش، تعاملات اجتماعی برای گذران زندگی را از دست میدهد و....
● اگرچه موضوع کودک آزاری بسیار مهم است و اثبات اینکه او مقصر نبوده کار راحتی نیست، اما نباید کوتاه آمد
لازم است تلاش خودمان را بکنیم فارغ از نتیجه
● بعضی از دوستان گفتند که شرایط او را به خوبی درک میکنند،
آن بخش خوب بودن و خوب ماندن، مراقبت کردن از دیگران،
● دوستی گفت که بعضی شبها از شدت فشاری که تحمل میکنند برای این به دوش کشیدن بار دیگران گریه میکنند
دکتر شیری: آیا با گریه کردن مسئلهای حل میشود؟
_ بعدش فکر میکنم حالا باید چه کنم؟
● دوست دیگری گفتند که قبلا شبیه این مرد بوده اند و حالا تلاش میکنند با قاطعیت بیشتری با مسائل روبرو شوند
👈 اما جامعه...
● با اتفاقی که میافتد بقیه افراد نگران فرزندان خود میشوند و شروع به بررسی میکنند. آنها به دنبال نشانههای کودکآزاری در فرزندانشان میگردند و اکثرا اذعان میکنند که این اتفاق برای بچههایشان افتاده.
آنها تنها به جمعآوری شواهدی که باور و احساسشان را تایید میکند میپردازند بدون آنکه فکر کنند چقدر ممکن است برخی از آن نشانهها در آن سن طبیعی باشد، یا از قبل وجود داشته باشد، یا آنها معنای دیگری به آن دادهاند.
و این دقیقا همان اتفاقی است که برای هر یک از ما در ماجراهای مختلف ممکن است بیفتد.
● جامعه براساس احساساتش فرد مظنون که حالا خود آسیب دیده ماجراست را نه تنها طرد میکند که برخوردهای نامناسب و درگیریهایی بین افراد در تعامل با او اتفاق میافتد و این جاست که پای بحث مهم سایههای اجتماعی باز میشود.
● در پایان و بعد از اینکه مدتی از ماجرا گذشت و ما برداشتمان این است که همه چیز ختم به خیر شده با سکانس پایانی متوجه میشویم که جامعه هیچگاه فراموش نمیکند!!!
🟣🟣🟣🟣🟣🟣🟣🟣
آنچه خواندید، فقط بخش کوتاهی از گفتگوهای مفصل این جلسه بود.
مهديه خسروسرشكى