#پارت673
رو به پدرام گفت:پدرام نظر تو چیه؟می خوای تو لیست
باشی؟..با توتیا عقد دائم که نمی کنی..فقط به صورت موقت و
صوری این کار انجام میشه..قبول می کنی؟..
هانی و خانم بزرگ چشم به دهان پدرام دوخته بودند..پدرام نگاهی
به هر دوی انها انداخت و بعد از چند لحظه
گفت :نه...من اینکارو نمی کنم..
از جایش بلند شد که خانم بزرگ با
لحن جدی سریع گفت:بسیار خب..پس به توتیا میگم از بین شاهین و هانی
یکی رو انتخاب بکنه...از نگاه هایی که شاهین به توتیا مینداخت
معلوم بود ازش خوشش اومده..اون می تونه کاری
بکنه که توتیا با اون ازدواج بکنه...
پدرام سریع نشست و غرید:اون
خیلی بیجا کرده بخواد ازاین غلطای اضافه بکنه...از کجا معلوم شاید
توتیا هانی رو انتخاب کرد...
❌❌ توجهههه👇👇
عزیزانی که درخواست رمان کامل #قلب_بیتابم
داشتن رمان کاملش آماده شده و بسیااار بسیااار طولانیه هرکی کامل رمان رو میخواد پیام بده بگه رمان #قلب_بیتابم
رو میخوام👇👇👇👇
@tabliq660👈👈👈👈👈.۰