Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
از «هابیل علیاف» نوازنده برجسته آذربایجان پرسیدند:
چطور شد به این درجه از نوازندگی رسیدی؟
او پاسخی داد که اشک تمام حضار را درآورد:
پدرم سیاسی بود و از این که روزی دستگیر و اعدام خواهد شد، مطمئن بود.
به دلیل فقری که خودش در ایام کودکی داشت، نتوانسته بود به سراغ نوازندگی برود
ولی عاشق ساز کمانچه بود.
برای همین مرا پیش استاد مشهوری در باکو برد تا به یادگیری کمانچه مشغول شوم.
همیشه مرا تشویق میکرد که من باشم یا نباشم تو باید تمرین کنی و روزی استاد بزرگی شوی.
یادم میآید که زمستان بود
و برف سنگینی آمده بود.
من ۱۲ ساله بودم و داشتم برای پدرم تمرین کمانچه میکردم که ناگهان در خانه به لرزه درآمد.
پدرم رفت تا در را باز کند که صدای داد و فریاد دو مرد مرا میخکوب کرد.
پدرم را با خود بردند.
من از پنجره نگاه میکردم که پدرم را میبرند و جای پای پدرم روی برف نقش میبندد.
پدرم رفت و دیگر هیچگاه به خانه برنگشت.
من اکنون ۴۰ سال هست که به یاد و عشق جای پاهای پدرم روی برف، کمانچه مینوازم...💔
*این تک نوازی زیبارابشنوید*
هجران
شاهکار هابیل علی اف🌹
چطور شد به این درجه از نوازندگی رسیدی؟
او پاسخی داد که اشک تمام حضار را درآورد:
پدرم سیاسی بود و از این که روزی دستگیر و اعدام خواهد شد، مطمئن بود.
به دلیل فقری که خودش در ایام کودکی داشت، نتوانسته بود به سراغ نوازندگی برود
ولی عاشق ساز کمانچه بود.
برای همین مرا پیش استاد مشهوری در باکو برد تا به یادگیری کمانچه مشغول شوم.
همیشه مرا تشویق میکرد که من باشم یا نباشم تو باید تمرین کنی و روزی استاد بزرگی شوی.
یادم میآید که زمستان بود
و برف سنگینی آمده بود.
من ۱۲ ساله بودم و داشتم برای پدرم تمرین کمانچه میکردم که ناگهان در خانه به لرزه درآمد.
پدرم رفت تا در را باز کند که صدای داد و فریاد دو مرد مرا میخکوب کرد.
پدرم را با خود بردند.
من از پنجره نگاه میکردم که پدرم را میبرند و جای پای پدرم روی برف نقش میبندد.
پدرم رفت و دیگر هیچگاه به خانه برنگشت.
من اکنون ۴۰ سال هست که به یاد و عشق جای پاهای پدرم روی برف، کمانچه مینوازم...💔
*این تک نوازی زیبارابشنوید*
هجران
شاهکار هابیل علی اف🌹