سلام پسرم 18
نمیدونم سرونشت من چیه هرکس که بیماررو بغل میکنم میمیره
پدربزرگم بیمار بود بیماری طوری یود که باد کرده بود رفتم بغلش یهو ترکید مرد
مادربزرگم روز اخر عمرش داشت اسممو صدا میزد رفتم بغلش خون ابه رو سرم بالاا اورد تموم کرد
پسرخاله 23 سالم تقادف کرده بود تو کما بود رفتم دستشو گرفتم یهو وضعش وخیم شد نیم ساعت بعدش تموم کرد
خدارفتگان شمارم بیامرزه ولی ازرائیل زمانتونو بشناسید
Admin:
داش اصلا کاری به هیچ جای اعترافت ندارم ولی خدا منو ببخشه سرِ ترکیدن پدربزرگت یه ربعه دارم میخندم
نمیدونم سرونشت من چیه هرکس که بیماررو بغل میکنم میمیره
پدربزرگم بیمار بود بیماری طوری یود که باد کرده بود رفتم بغلش یهو ترکید مرد
مادربزرگم روز اخر عمرش داشت اسممو صدا میزد رفتم بغلش خون ابه رو سرم بالاا اورد تموم کرد
پسرخاله 23 سالم تقادف کرده بود تو کما بود رفتم دستشو گرفتم یهو وضعش وخیم شد نیم ساعت بعدش تموم کرد
خدارفتگان شمارم بیامرزه ولی ازرائیل زمانتونو بشناسید
Admin:
داش اصلا کاری به هیچ جای اعترافت ندارم ولی خدا منو ببخشه سرِ ترکیدن پدربزرگت یه ربعه دارم میخندم