یکی بود یکی نبود غیر از خدا هیچکس نبود
روزی روزگاری این شخص که میبینید رضا نورایی متولد 1380 در شاهرود است که در کودکی به علت فوت پدرش مسعولیت خانواده و 7 خواهر و برادر یتیم خود را به عهده گرفت و شروع به شغل های حمالی در مزارع پنبه و کشت پسته کرد اما بعد از کون پارگی های فراوان و تجاوز هایی که به او شد تصمیم گرفت که به شهری بزرگتر برای امرار معاش برود یعنی شهر گرگان پایتخت علم و ادب ایران زمین. وی سپس به شغل آبدارچی در شرکت نفت مشغول شد اما پس از چند ماه به دلیل دست کج بودن و توف کردن در چایی رییس خود با یک در کونی اخراج شد. در همین مموقع بود که او با نا امیدی تمام یک چنل تلگرام زد تا در ان عقده های خود را خالی کند و به گرایش های جنسی و اقلیت های قومی که همگی محترم هستند توهین کرد تا با این روش پوچی درون خود را ارضا کند. اما این تمام کارهای رضا کوچولوی قصه ما نبود و تصمیم به کلاهبرداری و دزدی نیز گرفت از نمونه های دزدی او گرفتن پول های کلان از کسانی که قصد تبلیغ داشتند بود و سپس آنها را بلاک میکرد. اما بزرگترین دزدی این شخص مفلوک این بود که در صانحه ناگوار سیل 1398 در وطن عزیزمان در شهر شیراز این شخص شروع کرد به پول گرفتن از ممبر های دل سوز چنل به هدف کمک به شهروندان سیل زده و در نهایت با همت شما عزیزان مبلغ زیادی نزدیک به 8 میلیون ریال جمع اوری شد که این فرد با دیدن این مبلغ به فکر مادر فلج خود و خواهر و برادر یتیم خود افتاد و مبلغ 6 میلیون ریال این پول را برای پوشک خواهرش و مواد مخدر اختلاص کرد و فقط 200 هزار تومن آن را به خیریه ها اهدا کرد و اینها فقط گوشه ای از ظلم های این شخص شیزوفرنیک و خود شیفته است. و ما ادمین ها چنل تصمیم گرفتیم به حکومت کثیف این شخص و دزدی های او پایان دهیم چرا که در تاریک ترین لحاظ نور پیدا میشود و با این کار امیدواریم که توانسته باشیم خدمتی به تمام داغ دیده ها انسان های مظلوم که مورد تجاوز و دزدی این شخص قرار گرفته اند کرده باشیم.
ای زبردست زیردست آزار
ژگرم تا کی بماند این بازار
به چه کار آیدت جهانداری
مردنت به که مردم آزاری
قصه ما به سر رسید کلاغه به خونش نرسید
زنده باد جنبش سینما میمز و Error 405
