پخش سراسری از شنبه اول دی
دکتر ژیواگو رمانی است پرماجرا و پرحاشیه. به روسی نوشته شد، ولی نخستینبار به زبان ایتالیایی منتشر شد.
در سطح جهانی، جایزهی نوبل ادبیات 1958 را برای نویسندهاش، باریس پاسترناک، به همراه آورد، ولی در زادگاهش برای او مایهی آزار و دردسر شد، تا حدی که بهناگزیر از پذیرفتن جایزهی نوبل انصراف داد.
سیا در جریان تبلیغات ضدکمونیستیِ خود در دورهی جنگ سرد از ترجمه و انتشار این رمان به زبانهای مختلف (و گویا به زبان فارسی) حمایت میکرد، ولی در درون مرزهای شوروی، حکومت با تمام قدرت مانع انتشار آن میشد، تا حدی که بسیاری بهشوخی میگفتند: «هر وقت دکتر ژیواگو چاپ شد یعنی حکومت شوروی سرانجام مسیر درستی برای اصلاحات در پیش گرفته.»
به گفتهی لازار فلِیشمان، «هیچ نوشتهی دیگری اینچنین نیرو و زمان (بیش از ده سال) پاسترناک را نبلعیده بود. او دکتر ژیواگو را دستاورد اصلی زندگی خود میدانست، یا نوعی اعتراف که هر چه را پیشتر گفته یا نوشته بود تحتالشعاع قرار میداد و تصحیح یا باطل میکرد. پاسترناک از روی احساس وظیفه در برابر نسلش خود را ملزم میدانست کاری را که شروع کرده بود به پایان برساند.
دکتر ژیواگو رمانی است پرماجرا و پرحاشیه. به روسی نوشته شد، ولی نخستینبار به زبان ایتالیایی منتشر شد.
در سطح جهانی، جایزهی نوبل ادبیات 1958 را برای نویسندهاش، باریس پاسترناک، به همراه آورد، ولی در زادگاهش برای او مایهی آزار و دردسر شد، تا حدی که بهناگزیر از پذیرفتن جایزهی نوبل انصراف داد.
سیا در جریان تبلیغات ضدکمونیستیِ خود در دورهی جنگ سرد از ترجمه و انتشار این رمان به زبانهای مختلف (و گویا به زبان فارسی) حمایت میکرد، ولی در درون مرزهای شوروی، حکومت با تمام قدرت مانع انتشار آن میشد، تا حدی که بسیاری بهشوخی میگفتند: «هر وقت دکتر ژیواگو چاپ شد یعنی حکومت شوروی سرانجام مسیر درستی برای اصلاحات در پیش گرفته.»
به گفتهی لازار فلِیشمان، «هیچ نوشتهی دیگری اینچنین نیرو و زمان (بیش از ده سال) پاسترناک را نبلعیده بود. او دکتر ژیواگو را دستاورد اصلی زندگی خود میدانست، یا نوعی اعتراف که هر چه را پیشتر گفته یا نوشته بود تحتالشعاع قرار میداد و تصحیح یا باطل میکرد. پاسترناک از روی احساس وظیفه در برابر نسلش خود را ملزم میدانست کاری را که شروع کرده بود به پایان برساند.