شخصی نزد سقراط آمد و گفت:
میدانی راجع به شاگردت چه شنیده ام؟
سقراط پاسخ داد: لحظه ای صبر کن.
آیا کاملا مطمئنی که آنچه که
می خواهی بگویی حقیقت دارد؟
مرد: نه، فقط در موردش شنیده ام.
سقراط: آیا خبرخوبی است؟
مرد پاسخ داد: نه، برعکس.
سقراط: آیا آنچه که می خواهی بگویی،
برایم سودمند است؟ مرد: نه واقعا.
سقراط: اگر می خواهی به من چیزی
را بگویی که نه حقیقت دارد، نه خبر
خوبی است و نه حتی سودمند است،
پس چرا اصلا آن را به من می گویی؟
مراقب نقل قولهایمان باشیم
.
میدانی راجع به شاگردت چه شنیده ام؟
سقراط پاسخ داد: لحظه ای صبر کن.
آیا کاملا مطمئنی که آنچه که
می خواهی بگویی حقیقت دارد؟
مرد: نه، فقط در موردش شنیده ام.
سقراط: آیا خبرخوبی است؟
مرد پاسخ داد: نه، برعکس.
سقراط: آیا آنچه که می خواهی بگویی،
برایم سودمند است؟ مرد: نه واقعا.
سقراط: اگر می خواهی به من چیزی
را بگویی که نه حقیقت دارد، نه خبر
خوبی است و نه حتی سودمند است،
پس چرا اصلا آن را به من می گویی؟
مراقب نقل قولهایمان باشیم
.