گاه نگاهم را با تماشای سقف هدر میدهم و بدنبال آن باریکه نوری هستم که از پنجره بالا بر این تاریکی اتاق غلبه می کند. سپس اشکی از گوشه ی چشم راستم به آرامی می لغزد و من از خودم می پرسم که برای بی خوابیست یا باز خاطرات سمج تو چشمانم را زیادی آب داده اند!
از وقتی که رفته ای گویی امید در من مرده است، انگیزه خود را زنده زنده خاک کرده و احساس خود را حلق آویز؛ انگار مصیبت ها از لج رفتنت دوست دارند بر سر من فرود آیند.
-آلرتورین
از وقتی که رفته ای گویی امید در من مرده است، انگیزه خود را زنده زنده خاک کرده و احساس خود را حلق آویز؛ انگار مصیبت ها از لج رفتنت دوست دارند بر سر من فرود آیند.
-آلرتورین