Репост из: در پویهی زبان فارسی
▫️
🔹 محمد قزوینی، راهگشای پژوهشِ نوین در ایران [پارهی سوم]
. . . . . . . .
هادی راشد
دستاورد دیگر قزوینی، برداشتن عکس یا رونوشت از کتابهای فارسیِ کتابخانههای اروپایی بود. گویا این کار به پیشنهاد تیمورتاش آغاز شد. سیاههی کتابهای تصویربرداری شده از سوی قزوینی هماکنون به خوبی شناخته است. کار ارزشمند قزوینی را در گاهِ دیگری، مینوی پی گرفت و توانست میکروفیلم بسیاری از دستنویسها در کتابخانههای عثمانی را به ایران بیاورد.
یادداشتهای قزوینی
افزون بر شماری از نوشتارهای پژوهشی که پیش از درگذشتاش به چاپ رسید، بخش بزرگ گنجینهی بازمانده، کتابها و یادداشتهای او است. پس از مرگ قزوینی، دانشگاه تهران بر آن شد تا همهی کتابها و یادداشتهای او را به دست آورد. این کار با همراهی تقیزاده انجام گرفت و کار گردآوری و سامانبخشیِ یادداشتها به ایرج افشار سپرده شد. این یادداشتها به زبان ساده، روشِ خواندن نوشتههای کهن را به خواننده میآموزد. همچنان که روش پژوهشی او را باید از میان نوشتههایاش فراگرفت. از میان نخستین گروه پژوهشگران ایرانی در سدهی گذشته، محمد قزوینی تنها پژوهندهای است که روش علمی را زیر دست شماری از پایهگذاران پژوهش در فرهنگ ایران و زبان فارسی فرا گرفته بود. از این رو، یادداشتهای او را پس از بازشناسی و بازخوانی میتوان درسنامهی پایهی پژوهش در تاریخ، فرهنگ، ادبیات و زبان فارسی دانست.
بازگشت به ایران
قزوینی در هنگامهی جنگ جهانی نخست، روزهای سختی را دور از خانهء مادری در آوارگی به سر آورده بود، از این رو، پس از بالاگرفتن جنگ جهانی دوم، ناگزیر از اروپا روی برگرداند، و از راه سوییس، ایتالیا، یوگسلاوی، بلغارستان، استانبول، و سرانجام در ۷ مهر ۱۳۱۸ از راه خانقین به ایران بازگشت (معین، سالنامه پارس، ۱۳۲۴، ۴۵). هنگام بازگشت قزوینی به تهران، شماری از پژوهندگان مانند فروزانفر تا کرج به پیشوازش رفتند (هروی، از خاطرات و خط استاد، ۲۲).
علیاکبر سیاسی گفته است، قزوینی به پیشنهاد فروغی و دیگران به ایران بازگشت. با نگاه به دوراندیشی فروغی و نیز پیشینهی دوستی آندو، بازگشت قزوینی میتوانست زمینههای بهرهمندی دانشجویان از آموختگیهای او را فراهم آورد. در گرماگرم جنگ جهانی دوم، چنین زمینهای هرگز فراهم نشد. چنانچه تکاپوها در سالهای دیگر نیز برای پوشاندن آویزِ استادی بر اندام سازمندِ او به درِ بسته خورد و نشانِ ناکامی بر پیشانی دانشگاه ماند.
مرگ
شامگاهِ جمعه ۶ خرداد ۱۳۲۸، در یکی از خانههای خیابان فروردین، کوچهی دانش، محمد قزوینی سر بر بالین همسر و دخترش ناهید نهاد و برای همیشه آرام گرفت. عباس اقبال آشتیانی، شاگرد، دوست و همراه چند دههی پایانی زندگی قزوینی، مرگ او را چنین گزارش کرده است: روز پنجشنبه، نشانههای تند بیماری آشکار شد، اما دسترسی به پزشک نبود. حتی برادرش نتوانست خود را به او برساند. پیکر او تا میانهی روز شنبه، پیشِ چشم همسر، دختر و بانو غنی در خانه ماند، تا اینکه آن را به دستور علیاصغر حکمت به مدرسهی سپهسالار بردند و فردایش به خاک سپردند (یادگار، فروردین ۱۳۲۸).
مرگ قزوینی پایان کارنامهی پژوهشی او نبود، دسترسی به کتابخانه و یادداشتها، زمینهی آشنایی ژرفتر پژوهشگران با روش کار و نگرش او را به فرهنگ و ادبیات فراهم کرد.
👉پارهی نخست
👉ادبیات چیست و چه چیز را باید آموخت؟
● در پویهی زبان فارسی
گزیدهی یادداشتها در فرهنگ، زبان و ادبیات
https://t.me/OnPersianLanguage/
🔹 محمد قزوینی، راهگشای پژوهشِ نوین در ایران [پارهی سوم]
. . . . . . . .
پایهگذاران پژوهش و آموزش زبان فارسی در روزگار ما (۳)
هادی راشد
دستاورد دیگر قزوینی، برداشتن عکس یا رونوشت از کتابهای فارسیِ کتابخانههای اروپایی بود. گویا این کار به پیشنهاد تیمورتاش آغاز شد. سیاههی کتابهای تصویربرداری شده از سوی قزوینی هماکنون به خوبی شناخته است. کار ارزشمند قزوینی را در گاهِ دیگری، مینوی پی گرفت و توانست میکروفیلم بسیاری از دستنویسها در کتابخانههای عثمانی را به ایران بیاورد.
یادداشتهای قزوینی
افزون بر شماری از نوشتارهای پژوهشی که پیش از درگذشتاش به چاپ رسید، بخش بزرگ گنجینهی بازمانده، کتابها و یادداشتهای او است. پس از مرگ قزوینی، دانشگاه تهران بر آن شد تا همهی کتابها و یادداشتهای او را به دست آورد. این کار با همراهی تقیزاده انجام گرفت و کار گردآوری و سامانبخشیِ یادداشتها به ایرج افشار سپرده شد. این یادداشتها به زبان ساده، روشِ خواندن نوشتههای کهن را به خواننده میآموزد. همچنان که روش پژوهشی او را باید از میان نوشتههایاش فراگرفت. از میان نخستین گروه پژوهشگران ایرانی در سدهی گذشته، محمد قزوینی تنها پژوهندهای است که روش علمی را زیر دست شماری از پایهگذاران پژوهش در فرهنگ ایران و زبان فارسی فرا گرفته بود. از این رو، یادداشتهای او را پس از بازشناسی و بازخوانی میتوان درسنامهی پایهی پژوهش در تاریخ، فرهنگ، ادبیات و زبان فارسی دانست.
بازگشت به ایران
قزوینی در هنگامهی جنگ جهانی نخست، روزهای سختی را دور از خانهء مادری در آوارگی به سر آورده بود، از این رو، پس از بالاگرفتن جنگ جهانی دوم، ناگزیر از اروپا روی برگرداند، و از راه سوییس، ایتالیا، یوگسلاوی، بلغارستان، استانبول، و سرانجام در ۷ مهر ۱۳۱۸ از راه خانقین به ایران بازگشت (معین، سالنامه پارس، ۱۳۲۴، ۴۵). هنگام بازگشت قزوینی به تهران، شماری از پژوهندگان مانند فروزانفر تا کرج به پیشوازش رفتند (هروی، از خاطرات و خط استاد، ۲۲).
علیاکبر سیاسی گفته است، قزوینی به پیشنهاد فروغی و دیگران به ایران بازگشت. با نگاه به دوراندیشی فروغی و نیز پیشینهی دوستی آندو، بازگشت قزوینی میتوانست زمینههای بهرهمندی دانشجویان از آموختگیهای او را فراهم آورد. در گرماگرم جنگ جهانی دوم، چنین زمینهای هرگز فراهم نشد. چنانچه تکاپوها در سالهای دیگر نیز برای پوشاندن آویزِ استادی بر اندام سازمندِ او به درِ بسته خورد و نشانِ ناکامی بر پیشانی دانشگاه ماند.
مرگ
شامگاهِ جمعه ۶ خرداد ۱۳۲۸، در یکی از خانههای خیابان فروردین، کوچهی دانش، محمد قزوینی سر بر بالین همسر و دخترش ناهید نهاد و برای همیشه آرام گرفت. عباس اقبال آشتیانی، شاگرد، دوست و همراه چند دههی پایانی زندگی قزوینی، مرگ او را چنین گزارش کرده است: روز پنجشنبه، نشانههای تند بیماری آشکار شد، اما دسترسی به پزشک نبود. حتی برادرش نتوانست خود را به او برساند. پیکر او تا میانهی روز شنبه، پیشِ چشم همسر، دختر و بانو غنی در خانه ماند، تا اینکه آن را به دستور علیاصغر حکمت به مدرسهی سپهسالار بردند و فردایش به خاک سپردند (یادگار، فروردین ۱۳۲۸).
مرگ قزوینی پایان کارنامهی پژوهشی او نبود، دسترسی به کتابخانه و یادداشتها، زمینهی آشنایی ژرفتر پژوهشگران با روش کار و نگرش او را به فرهنگ و ادبیات فراهم کرد.
👉پارهی نخست
👉ادبیات چیست و چه چیز را باید آموخت؟
● در پویهی زبان فارسی
گزیدهی یادداشتها در فرهنگ، زبان و ادبیات
https://t.me/OnPersianLanguage/