#قسمت_پایانی #روضه و توسل به حضرت زینب سلام الله علیها اجرا شده به نفس حاج ابوذر بیوکافی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
من کجا کوچه و بازار کجا
من کجا مجلس اغیار کجا
در زیر آفتابم تشنه شبیه تو
دنیا کشیده خنجرِ غم بر گلوی من
*این چند بیت برا غیرتیا...
قاری روی نیزه شدی تا نگاهها
آید به سوی نیزه نیاید به سوی من
*کجا بودی درباریاشو جمع کرده بود ماها رو بی معجر آورده بود تو مجلس خانومای خودشون پشت پرده بودن گفتم آی من دختر علیام ..*
منی که سایهام را مردم کوچه نمیدیدند
منی که شش برادر داشتم حالا نظر خوردم
*گفتم دم آخر منتظر یه نگاه بود دم آخر دم جون دادن قدیمیا میدون دکمههای پیراهن محتضرو وا کنید بذارید راحت جون بده، یه دکمه، رو سینهٔ محتضر سنگینه یهو دیدن زینب یه چیزی رو بغل کرده، هی میبوسه، هی بو میکشه، چقدر دنبال پیراهنت گشتم..*
گلی گم کردهام میجویم او را
به هر گل میرسم میبویم او را
میخوام ببرمت یه جای دیگه طاقتت بریده بشه دیگه کسی آروم نگیره یه نگاهی به این پیراهن انداخت، عبدالله بن جعفر گفت: میشه اینو بدی به من، آروم و راحت جون بدی، ظاهرا لحظه آخره، دیگه نفس نداشت، آرام گفت، نه، بذار رو سینم باشه، این یه پیراهنه خیلی سنگین نیست اما من یه لحظهای دیدم زمین داره میلرزه دیدم داداشم کف گوداله..الشمر جالس دیدم با چکمه آمد رو سینه برادرم..*
«حسین.... حسین...»
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست...
#تقديم به ساحت مقدس #امام_زمان روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، #شیعیان و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و #مادحيني كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم #صلوات
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#حاج_ابوذر_بیوکافی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
http://splus.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ روبیکا ↶
https://rubika.ir/www_babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
من کجا کوچه و بازار کجا
من کجا مجلس اغیار کجا
در زیر آفتابم تشنه شبیه تو
دنیا کشیده خنجرِ غم بر گلوی من
*این چند بیت برا غیرتیا...
قاری روی نیزه شدی تا نگاهها
آید به سوی نیزه نیاید به سوی من
*کجا بودی درباریاشو جمع کرده بود ماها رو بی معجر آورده بود تو مجلس خانومای خودشون پشت پرده بودن گفتم آی من دختر علیام ..*
منی که سایهام را مردم کوچه نمیدیدند
منی که شش برادر داشتم حالا نظر خوردم
*گفتم دم آخر منتظر یه نگاه بود دم آخر دم جون دادن قدیمیا میدون دکمههای پیراهن محتضرو وا کنید بذارید راحت جون بده، یه دکمه، رو سینهٔ محتضر سنگینه یهو دیدن زینب یه چیزی رو بغل کرده، هی میبوسه، هی بو میکشه، چقدر دنبال پیراهنت گشتم..*
گلی گم کردهام میجویم او را
به هر گل میرسم میبویم او را
میخوام ببرمت یه جای دیگه طاقتت بریده بشه دیگه کسی آروم نگیره یه نگاهی به این پیراهن انداخت، عبدالله بن جعفر گفت: میشه اینو بدی به من، آروم و راحت جون بدی، ظاهرا لحظه آخره، دیگه نفس نداشت، آرام گفت، نه، بذار رو سینم باشه، این یه پیراهنه خیلی سنگین نیست اما من یه لحظهای دیدم زمین داره میلرزه دیدم داداشم کف گوداله..الشمر جالس دیدم با چکمه آمد رو سینه برادرم..*
«حسین.... حسین...»
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست...
#تقديم به ساحت مقدس #امام_زمان روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، #شیعیان و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و #مادحيني كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم #صلوات
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#حاج_ابوذر_بیوکافی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
http://splus.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ روبیکا ↶
https://rubika.ir/www_babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net