خطابهٔ ترحیم
چند سطری هم از حلزون تازهجان بنویسم
که تا مسئول بخش بیرون میرود
از گلدان گوشهٔ اتاق سر بلند میکند
و برای این چند تن ناهموار
ریز
آواز گیلکی میخواند
-پیش از آنکه با پروازی خجسته و ناکام
در آسمان شفاخانه
-تیکآف از پنجرهٔ کوچکی در طبقهٔ چهارم-
همه را خوشحال کرده باشم-
چرا که تضمینی وجود ندارد
بعد از من
کسی آن صدای ناشنیدنی را
به رسمیت بشناسد
که با طنینی زخمی
در زوایای این اتاق ضدعفونیشده
پناه گرفته
و بوی سبزی و نمِ حیاتش
جداً رفیق من،
ای خوانندهٔ عزیز،
جداً فرحافزاست
شعری برای سنگ مزار نه،
اما اگر از مجلس یادبود گریزی نباشد
خوب است در آن قید کنند که
صاحبِ این چندسطر
این اواخر
چنین صداهایی میشنید
و بیش از همه
دلش به این چیزها خوش بود
و نگران بود،
باری،
نگران زمین.
علی سطوتی قلعه
ششم فوریه ۲۰۲۳
عضویت در کانال👈
@noisepoem