📍ارسطو معتقد بود همهی انسانها میخواهند بدانند. تجربهی ما میگوید همهی انسانها درعینحال میخواهند که ندانند، و گاهی در این ندانستن سرسختی میکنند. همیشه چنین بوده است اما برخی دورههای تاریخی هستند که در آنها انکار واقعیتهای آشکار بهنظر دست بالا را پیدا میکند، گویی ویروسی روانی با وسیلهای ناشناخته در اذهان شیوع مییابد و پادزهر دیگر اثر ندارد. دوران ما یکی از این دورانهاست. امروز عدهی زیادی از مردم استدلال را کاری عبث میشمرند که فقط دسیسههای قدرت را پنهان میکند و آن را رد میکنند. برخی دیگر فکر میکنند دسترسی ویژهای به حقیقت دارند که آنان را از پرسشکردن معاف میکند. جماعتِ مسحور دنبال پیامآوران مضحک راه میافتند، شایعات نامعقول به اعمال متعصبانه منجر میشوند، تفکر جادویی عقل سلیم و تخصص را کنار میزند. و بدتر از همهی اینها نخبگانی را داریم که پیامآور نادانی شدهاند، آنها که خودشان دانشآموختهاند اما از آموختن بیزارند، «مردم» را آرمانی میکنند و تشویقشان میکنند که شک به دل راه ندهند و گرد باورهای سفت و سختشان برج و بارو بکشند.
برای همهی ما پیش میآید که جایی از فرصت کشف واقعیت دست میشوییم. خودخواسته امکان دانستن واقعیت را وامینهیم چون میترسیم واقعیتی را دربارهی خودمان آشکار کند، بهویژه نشان دهد که برای واکاوی خود شجاعت کافی نداریم. ترجیح میدهیم در توهم خوداتکایی باقی بمانیم و نادانیمان را غنیمت بشمریم تنها به این دلیل که متعلق به خودمان است. مهم نیست که اتکا بر عقیدهی کاذب بدترین نوع وابستگی است. مهم نیست که با کلهشقیمان ممکن است شانس خرسندی را از کف بدهیم. ترجیح میدهیم همراه کشتی غرق شویم ولی ناممان از روی بدنهاش پاک نشود.
پس وقتی با دیدن شارلاتانها و عوامفریبان سری به تأسف تکان میدهیم بهتر است خودمان را مستثنا فرض نکنیم. همهی ما میخواهیم بدانیم؛ و میخواهیم ندانیم. واقعیت را میپذیریم و به واقعیت گردن نمینهیم. ذهن گاهی این سو میرود و گاهی آن سو، گویی با خودش بدمینتون بازی میکند. اما بازی به نظر نمیرسد. به نظر میرسد زندگیمان در مخاطره است. و چنین هم هست.
✍️از متن یادداشتی به قلم مارک لیلا، استاد علوم انسانی دانشگاه کلمبیا. منتشر شده در اندیشه پویا ۹۴
✨برای اطلاع از چگونگی تهیه و سفارش اندیشه پویا ۹۴، به تلگرام ۰۹۰۲۶۰۵۱۴۱۰ پیام دهید.
@andishepouya
برای همهی ما پیش میآید که جایی از فرصت کشف واقعیت دست میشوییم. خودخواسته امکان دانستن واقعیت را وامینهیم چون میترسیم واقعیتی را دربارهی خودمان آشکار کند، بهویژه نشان دهد که برای واکاوی خود شجاعت کافی نداریم. ترجیح میدهیم در توهم خوداتکایی باقی بمانیم و نادانیمان را غنیمت بشمریم تنها به این دلیل که متعلق به خودمان است. مهم نیست که اتکا بر عقیدهی کاذب بدترین نوع وابستگی است. مهم نیست که با کلهشقیمان ممکن است شانس خرسندی را از کف بدهیم. ترجیح میدهیم همراه کشتی غرق شویم ولی ناممان از روی بدنهاش پاک نشود.
پس وقتی با دیدن شارلاتانها و عوامفریبان سری به تأسف تکان میدهیم بهتر است خودمان را مستثنا فرض نکنیم. همهی ما میخواهیم بدانیم؛ و میخواهیم ندانیم. واقعیت را میپذیریم و به واقعیت گردن نمینهیم. ذهن گاهی این سو میرود و گاهی آن سو، گویی با خودش بدمینتون بازی میکند. اما بازی به نظر نمیرسد. به نظر میرسد زندگیمان در مخاطره است. و چنین هم هست.
✍️از متن یادداشتی به قلم مارک لیلا، استاد علوم انسانی دانشگاه کلمبیا. منتشر شده در اندیشه پویا ۹۴
✨برای اطلاع از چگونگی تهیه و سفارش اندیشه پویا ۹۴، به تلگرام ۰۹۰۲۶۰۵۱۴۱۰ پیام دهید.
@andishepouya